گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

میمک

تاریخ عملیات از 1359/10/19 تا 1359/10/22

ارتفاع لوبیایی شکل «میمک» در غرب استان ایلام واقع شده است وبه دلیل نزدیکی اش با مرز ایران وعراق، یکی از نقاط سوق الجیشی و با اهمیت نظامی به شمار می رود. این ارتفاعات از دید و تیر رس خوبی بر خوردار است وتسلط قابل توجهی بر بخش وسیعی از خاک عراق و مناطق مرزی دارد. منطقه میمک، از مناطق گرمسیری استان ایلام است وچندان درختی در آنجا نمی روید. پوشش گیاهی آن را علف ، بوته های گون،درختچه هایی با نام محلی «خلف»، وایم، خوشک، شور وغیر آن تشکیل می دهند و یکی از مکان های مهم برای قشلاق دامداران محسوب می شود. میمک دارای شیارها و پستی و بلندهای گوناگون بوده و خاک برخی مناطق آن رسی و یا رملی است.
تنگه استراتژیک «بینا» در شمال غرب میمک و در بین ارتفاع بسیار مهم «چکر» واقع شده است. طول این تنگه بیش از ۵ کیلومتر به موازات تنگه «بینا» و درغرب آن واقع شده است و جاده مواصلاتی حلاله- گنجوان از این تنگه می گذرد.
اشغال میمک
اوایل شهریورماه۱۳۵۹ تجمع انبوه نظامیان عراق، نوع آرایش و صف آرایی آنان در مقابل بخش شمالی و میانی استان ایلام، حکایت از هجوم گسترده به این استان داشت. دوازده روز قبل از آغاز رسمی جنگ تحمیلی، در تاریخ ۱۹ شهریور۱۳۵۹ نیروهای بعثی عراق وارد استان ایلام شدند و به منطقه میمک حمله کردند. آنها ابتدا پاسگاه مرزی «حلاله» و «نی خزر» را که از میمک محافظت می کردند به اشغال درآورده، اما برای تصرف ارتفاعات میمک با مقاومت نیروهای ایرانی مستقر در منطقه یک هفته معطل شدند.
پس از تصرف میمک و پاسگاه های حومه مهران و دهلران وزیر دفاع صدام به طور رسمی اعلام کرد: نیروهای مسلح عراق به مرزهای بین المللی رسیده اند و اختلافات ارضی خود را با ایران عملاً حل کردند
با اشغال این منطقه معبر وصولی «صالح آباد- سرنی» به طرف خط مرزی مورد تهدید نیروهای عراقی قرار گرفت و در نتیجه محور ایلام، صالح آباد و مهران به طور جدی نا امن شد.
هنگامی که ارتش عراق با نیرویی به استعداد یک تیپ پیاده، به منطقه میمک حمله کرد، نیروهای مدافع ایران را در آن ارتفاعات فقط یک گروهان مکانیزه و یک گروهان تانک تشکیل می داد که به صورت دسته و گروه، برای تقویت پاسگاه مرزی به کار گرفته شده بودند به عبارت دیگر استعداد رزمی نیروهای خودی کمتر از یک گروهان رزمی بود به همین سبب، عراقی ها موفق شدند ارتفاعات میمک را اشغال کنند و معابر وصولی به آن را که از شمال به جنوب، شامل تنگه بیجار، بینا و معبر اصلی صالح آباد- سرنی بود، سد کنند.
بلافاصله بعد از آگاهی از اشغال میمک به لشکر۸۱ زرهی کرمانشاه دستور داده شد به هر نحو مقدور، معابر وصولی از میمک به طرف داخل سرزمین ایران بویژه سرنی- صالح آباد را تأمین کنند. همچنین قوای انقلابی متشکل از نیروهای عشایر، سپاه و بسیج به فرماندهی سپاه منطقه۷ و تیم هایی از هوانیروز ارتش که در مناطق مختلفی از این جبهه مستقر شده بودند کوشیدند تا آرایش خطوط را کامل کنند و از ادامه پیشروی نیروهای دشمن از دشت «لیک» به طرف شرق جلوگیری شود.
لشکر۸۱ اجرای عملیات محوله را به تیپ زرهی خود سپرد؛ اما قبل از آغاز حمله تهاجم عمومی ارتش عراق در ۳۱ شهریور۵۹ آغاز شد.
اولین ضدحمله سربازان اسلام به میمک
اولین پاتک نیروهای ایرانی در ساعت پنج و پنجاه دقیقه دوم مهرماه سال۵۹ در منطقه میمک به اجرا درآمد. در آن شرایط عدم موفقیت این عملیات اجتناب ناپذیر بود. با این وجود نیروهای ایرانی توانستند ۲۵نفر از افراد دشمن را به اسارت بگیرند و تلفاتی نیز به آنان وارد سازند. مهمتر این که حضور خود را در معابر نفوذی شرق میمک به دشمن نشان دهند و آمادگی خود را برای دفاع از این منطقه اعلام کنند.
بی تردید یکی از عواملی که باعث شد پیشروی ارتش عراق در منطقه میمک متوقف شود تلاش های بی وقفه خلبانان هوانیروز بود. آنها شجاعانه در میان ارتفاعات پرواز می کردند و نفرات و تجهیزات بعثی ها را یکی پس از دیگری به آتش می کشیدند.
شهادت احمد کشوری
آنچه نام هوانیروز را برای همیشه با منطقه میمک همراه ساخت، شهادت سرلشکر خلبان احمد کشوری بود. او که پس از پیروزی انقلاب و در غائله کردستان، همراه با علی اکبر شیرودی حماسه آفرید و با آغاز جنگ تحمیلی نامی آشنا برای آسمان های مرزی کشور بود، بالاخره در تاریخ ۱۵ آذر۵۹ از منطقه میمک به آسمان پرواز کرد: «ساعت۹ صبح از طریق رادیو اعلام کردند دو فروند هواپیمای عراقی از نوع میگ ۲۱ و ۲۳ در منطقه و در مسیر پرواز، مشغول عملیات هستند و از ما خواستند هر چه سریعتر خود را پنهان کرده و تا اطلاع ثانوی موتور هلیکوپترها را خاموش کنیم؛ اما برای انجام این دستور زمانی نداشتیم زیرا هواپیماهای عراقی بالای سرمان مشغول پرواز بودند.
بلافاصله احمد [کشوری] از هلیکوپترهای دیگر خواست تا منطقه را ترک کنند و به من گفت تا مواظب هواپیماهای دشمن باشیم. قصدش این بود تا با سرگرم کردن خلبان های عراقی فرصت فرار را برای هلیکوپترهای دیگر مهیا سازد و در همان حال به من گفت: کار سختی در پیش داریم یا آنها را منهدم می کنیم یا به شهادت می رسیم، با تعداد سه فروند راکت و مقدار فشنگ باقی مانده جواب حملات هواپیما را دادیم، اما هر دو می دانستیم با کمبود مهمات قادر به ادامه دفاع یا حمله نیستیم. احمد هم خیلی خونسرد عمل می کرد و در هر دور گردش می خواست تا با شلیک توپ ها به سوی هواپیماها آنها را به سوی خودمان بکشاند راکت های پرتاب شده آنها در اطرافمان به زمین می خورد که ناگهان یکی از هواپیماها به سویمان حمله ور شد. انگشتم را به روی سوییچ توپ ها گذاشتم و آماده شلیک شدم که هلیکوپتر تکان شدیدی خورد و دیگر چیزی نفهمیدم.
کلاه پرواز را از روی سرم برداشتم. درد سنگینی سرم را فرا گرفت. چشم هایم باز نمی شدند. آفتاب صورتم را گرفته بود و می سوزاند. صدای انفجارها و موج آنها نشان می داد هنوز زیرا آتش سنگین عراقی ها هستیم. تلاش کردم و کورکورانه به دنبال مسیر خروج از هلیکوپتر بیرون آمدم. قبل از خروج چندبار احمد را صدا کرد اما جوابی نداد وقتی چشم هایم را داخل بیمارستان کرمانشاه باز کردم شیرودی را بالای سرم دیدم. صورتم کاملاً باند پیچی شده و دست راستم هنوز درد می کرد. حسی درون پای راستم نداشتم. از او سراغ کشوری را گرفتم. سرش را نزدیک صورتم آورد و بدون جواب به سؤالم با چشمان گریان گفت: «الآن تو را می برند تهران نگران نباش
وقتی در بیمارستان تهران چشم باز کردم مادر کشوری و همسرش را دیدم هر دو دلداری ام می دادند. وقتی پرسیدم احمد کجاست؟ تنها شنیدم که مادرش گفت: «احمد به دیدار خدا رفت
۱۹دی ماه ۵۹عملیات ضربت ذوالفقار
اولین طرح عملیاتی لشکر ۸۱ زرهی در نهم آذر تهیه و آماده اجرا شد. در این طرح مسئولیت عملیات قسمت جنوبی منطقه لشکر ۸۱ از سد «کنجان چم» در شمال مهران تا جنوب سومار، به تیپ یک زرهی لشکر واگذار شد که شامل منطقه اشغال شده «میمک» هم می شد. در این منطقه نیروهای متجاوز عراق در ارتفاعات «میمک» و شمال آن تا سومار حدود پانزده کیلومتر در داخل خاک ایران پیشروی کرده و در سلسله ارتفاعات صعب العبور شمال و شرق دشت «لیک» متوقف شده بودند، اما در قسمت جنوبی منطقه قسمتی از ارتفاعات مرزی در حوالی پاسگاه های «کانی سخت»، «شور شیرین» در دست نیروهای ایرانی باقی مانده بود، در قسمت جنوبی نیز نیروهای عراقی، دشت مهران وارتفاعات غربی سد کنجان چم را اشغال کرده بودند. با توجه به برآوردهایی که توسط فرماندهان صورت گرفت «میمک» به عنوان هدف اصلی تیپ یک لشکر ۸۱ زرهی انتخاب شد.
به این ترتیب مرحله طرح ریزی برای اجرای عملیات در منطقه غرب صالح آباد و شمال مهران در ۲۲ آذر۵۹ پایان یافت. نیروهای تیپ، ضمن اجرای مأموریت پدافندی اقدامات آمادگی را برای اجرای عملیات آغاز کردند از جمله این اقدامات، سازماندهی اجرای تمرینات عملی در مناطق مشابه منطقه حمله بود.
این تمرینات به صورت جدی، حدود یک ماه در حوالی آبادی «گنجوان» صورت گرفت تا این که زمان حمله برای ساعت شش و بیست دقیقه ۱۹ دی ۵۹ تعیین شد.
در تاریخ مقرر، عملیات ضربت ذوالفقار با کلمه رمز «یا الله» آغاز شد. در ساعت اولیه حمله، پیشروی نیروهای ایرانی خوب بود و شواهد نشان از غافلگیری دشمن می داد.
پیش از شروع عملیات و شب قبل از آن حرکت از «سرنی» آغاز شد. رزمندگان از نقاط مختلف خود را به ارتفاعات «میمک» رساندند. آنها با پشت سر گذاشتن مشکلات فراوان و راهپیمایی طاقت فرسا توانستند در محل پیش بینی شده مستقر شوند. در ساعت اولیه بعدازظهر حملات هوایی و هلیکوپترهای دشمن و آتش توپخانه آنها خیلی شدید شد. در آن روز برتری هوایی با دشمن بود و هواپیماهای ایرانی نتوانستند مانع ورود هواپیماها و هلیکوپترهای دشمن به منطقه نبرد شوند.
شب اما به گونه ای دیگر بود. سکوتی وحشتناک همه جا را فرا گرفته بود. فقط هر از چند گاهی صدای شلیک گلوله ای سکوت را درهم می شکست. نیروهای خودی به دو دسته عمده تقسیم شدند. بیشتر نیروها در جنوب «میمک» و گروه دیگر در شمال آن مستقر شدند که فاصله نسبتاً زیادی با هم داشتند.
قبل از حرکت نیروهای اسلام به ارتفاعات میمک ساعت حمله شش صبح تعیین شد، آن لحظه تاریخی نزدیک می شد. نیروهایی که در شمال میمک مستقر شده بودند در اثر یک اشتباه زمان حمله را پنج بامداد تلقی کرده و عملیات را شروع کردند.
آنان باشعار الله اکبر و شعارهای محلی عملیات را شروع کردند و در همان لحظات اولیه ضربات سهمگینی را بر پیکر دشمن وارد آوردند. اما عراقی ها با داشتن بیشترین تجهیزات جنگی شکست اولیه را جبران کرده و نیروهای خودی را به عقب راندند.
در حالی که عملیات تیپ یک، در شرف موفقیت نهایی بود و تمام گردان ها به منطقه هدف خود رسیده بودند، فشار دشمن در شمال منطقه نبرد، یکی از گردان ها را مجبور به عقب نشینی کرد.
سرانجام با تلاش فراوان نیروهای ایرانی، دشمن در قسمت عمده این منطقه منهدم یا به سمت غرب عقب نشست. با آغاز تاریکی شب به یگان های تیپ دستور داده شد در مناطق آزاد شده پدافند کنند و اقدامات لازم را برای تحکیم مواضع انجام دهند.
روز اول نبرد میمک در حالی به پایان رسید که در قسمت شمالی جبهه موقعیت نیروها بسیار خوب بود و یگان های عمل کننده موفق شده بودند قسمت بیشتر ارتفاعات میمک را از اشغال دشمن آزاد سازند.
در روز دوم نبرد میمک توپخانه دشمن به شدت فعال شد و منطقه نبرد را زیر آتش گرفت.
در این روز، برای نخستین بار، آثاری از استعمال گلوله های گاز سمی شیمیایی به وسیله نیروهای عراقی در منطقه سد کنجان چم مشاهده شد.
در یکی از روزنامه های کثیرالانتشار، در گزارش این عملیات در مورد استفاده دشمن از سلاح های شیمیایی چنین آمده است:
«با شروع جنگ تحمیلی و تهاجم سراسری رژیم بعث به مرزهای آبی، خاکی و اعمال انواع جنایت ها و ظلم و وحشیگری که چهره سیاه و ننگین صدام و جنایتکاران سیاسی و نظامی عراق را سیاهتر و ننگین تر کرد، رژیم بعث عراق با مشورت و نظارت کارشناسان عالی رتبه دولت های استکباری در تاریخ ۵۹‎/۱۰‎/۲۳ مبادرت به کاربرد آزمایشی و سنجشی تأثیر آنها بر رزمندگان در محورهای حلاله و منطقه عمومی میمک کرد
در ادامه نبرد رزمندگان تلاش کردند تمام منطقه هدف تعیین شده را از وجود دشمن پاک کنند و حداقل پاسگاه های حلاله و نی خزر را در غرب ارتفاعات میمک تأمین کنند. منطقه میمک برای ارتش عراق از جنبه های مختلف حائزاهمیت ویژه بود.
اصولاً یکی از بهانه های عمده عراق برای آغاز جنگ تحمیلی، اشغال این منطقه بود.
عراقی ها این منطقه را «سیف سعد» نامیده و به لحاظ اهمیت موضوع، یک گردان مستقل تانک را نیز به نام سیف سعد نامگذاری کرده بودند. برای همین حکومت عراق از دست دادن این منطقه را شکستی خفت بار برای خود می دانست.
برای تصرف مجدد میمک در روز سوم نیروهای عراقی از جناح شمال غربی پاتک دیگری را اجرا کردند. در این روز نیروهای دوطرف، سنگر به سنگر با هم جنگیدند. دشمن تلاش کرد از سمت چپ وارد ارتفاعات میمک شود. نیروهای عراقی علاوه بر این حمله، جبهه ای را در جناح شمالی میمک در حومه رودخانه تلخاب و تنگه بیجار گشودند.
فشار دشمن هر لحظه شدیدتر می شد و آتش سنگین توپخانه، عرصه را بر رزمندگان تنگ کرده بود؛ با این حال فرمانده گردان ۱۹۵ گزارش داد: «پرچم ایران بر فراز بلندترین قله میمک برافراشته شد
اما دشمن برای بازپس گرفتن میمک تردید نداشت. برای همین با وجود عقب نشینی، آتش توپخانه خود را برسر واحدهای پیاده ریخت؛ اما این تلاش نیز راه به جایی نبرد و آخرین تلاش های دشمن با شکست مواجه شد و بالاخره پس از چند روز نبرد سنگین، در روز ۲۲ دی ۵۹ حالت پدافندی در منطقه برقرار شد.
عملیات میمک گرچه در مقیاس جنگ تحمیلی بین دو ارتش و در طول جبهه ای به عرض بیش از هزار کیلومتر عملیات محدودی بود و منطقه ای که از مناطق اشغال شده منطقه ای کوچک محسوب می شد اما اثرات روانی این پیروزی بیشتر از جنبه های ارضی آن بود. زیرا این عملیات نخستین حمله موفقیت آمیز نیروهای ایرانی در یکی از حساس ترین مناطق نبرد از نظر حکومت عراق صورت گرفته بود.
عملیات عاشورا و آزادسازی ارتفاعات شمالی میمک
غروب ۲۵ مهرماه سال ۶۳ عملیات عاشورا با رمز «یا اباعبدالله الحسین (ع)» و با هدف آزادسازی ارتفاعات شمالی و دامنه های غربی میمک آغاز شد. این عملیات نیمه گسترده با طراحی و فرماندهی سپاه و مشارکت ارتش به انجام رسید. عملیات عاشورا در پی آن بود تا ضمن تحقق هدف های دست نیافته در عملیات ضربت ذوالفقار به انهدام نیروهای دشمن در دشت حلاله بپردازد.
از طرفی حضور نیروهای عراقی در ارتفاعات شمالی و نیز دامنه های غربی میمک از ضریب امنیت منطقه به شدت کاسته بود و هر آن احتمال می رفت که دشمن با بهره گیری از مناطق اشغالی پیشروی خود را مجدداً آغاز کند.
این گونه بود که این عملیات با نیرویی برابر با ۱۷ گردان سپاه و ۹ گردان ارتش که تحت امر قرارگاه تاکتیکی سلمان سازماندهی شده بودند و زیرنظر قرارگاه مرکزی نجف عمل می کردند در سه مرحله اصلی انجام شد:
- محور شمالی: ارتفاعات گرگنی ۳۵۰ و بانی تلخاب
- محورمیانی: ارتفاعات فصیل و یال شمالی میمک که به ارتفاع معروف ۳۵ متصل است.
- محور جنوبی: فرورفتگی ارتفاعات موجود، معروف به شیار نی خزر.
براثر این حمله غافلگیرانه که با مقاومت شدید نیروهای متجاوز و اجرای پاتک های متعدد و آتش سنگین توپخانه و حملات هوایی آن مواجه شد رزمندگان اسلام توانستند ضمن وارد آوردن تلفات و خساراتی به دشمن بیش از ۴۰ کیلومتر مربع از اراضی اشغالی را آزاد کنند. در این عملیات بیش از ۳۷۰۰ نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و ۱۸۰ نفر به اسارت درآمدند. همچنین چندین دستگاه تانک و خودروی نظامی منهدم شد و نیروهای ایرانی توانستند چهار دستگاه تانک، هفت خودرو و سایر ادوات نظامی را به غنیمت بگیرند.
خرداد ۶۶ و عملیات نصر۲
پس از گذشت ۷ سال از آغاز جنگ هنوز بخش هایی از میمک در دست عراق بود. علاوه بر آن ارتش عراق در تحرکات ابتدایی سال ۶۶ نقاط دیگری از این منطقه را اشغال کرد. در حالی که توجه نیروهای خودی از جبهه های جنوبی معطوف به بخش های دیگر شده بود، ارتش به طراحی و اجرای عملیات محدودی در میمک پرداخت.
در نخستین ساعات روز ۱۳ خرداد ۶۶ عملیات نصر ۲ با رمز «یا حسین مظلوم(ع)» و با هدف آزادسازی ارتفاعات مشرف بر خطوط مواصلاتی و انهدام قوای دشمن، به دست نیروهای زمینی ارتش آغاز شد. در محور اول نیروهای عمل کننده توانستند اهداف خود را تأمین کنند. اما در محور دیگر عملیات خطوط دشمن فرو نریخت و مناطق نی خزو و حلاله همچنان در اشغال نیروهای عراقی باقی ماند. در این عملیات ارتفاعات غرب میمک معروف به «ناف میمک» آزاد شد.
رزمندگان ارتش با یک عملیات دیگر تصمیم گرفتند باقیمانده خاک میمک را نیز از وجود بعثی ها پاک کنند و حلاله که همچنان در اشغال بود را نیز آزاد سازند.
و این گونه بود که با طراحی عملیات نصر۶ در تاریخ ۱۰ مرداد ۶۶ با رمز «یا اباعبدالله الحسین (ع)» به دشمن حمله کردند.
میمک یک پارچه آتش شده بود. ارتش عراق هرچه در توان داشت به کار گرفت و از زمین به وسیله توپ، کاتیوشا، پدافند، دوشکا، آرپی جی و سلاح های دیگر و از آسمان با هلیکوپتر و هواپیما منطقه عملیات را هدف قرار داد.
نقاط استراتژیک و مهم با همت، تلاش و شهامت تعدادی از رزمندگان فتح شد. خلبانان تیز پرواز با هدف قرار دادن تانک ها و مواضع دشمن زمینه را برای عقب نشینی کامل نیروهای بعثی فراهم آوردند.
نیروهای ارتش با همراهی هوانیروز توانستند مواضع دشمن را نابود کنند و پرچم ایران را برفراز میمک به اهتزاز درآورند.

تعداد بازدید: 1847

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع