
سلام بر ماه بهمن
ماهی که همچون خورشیدی در سرمای زمستان گرمای دوباره به نهضت انقلاب اسلامی ایران بخشید ..
ماه بهمن یادآور پیروزی نهضت امام خمینی بر حاکمان رژیم شاهنشاهی بود..
جهت گرامیداشت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بر آن شدیم که مروری بر تلاش کوشش و همبستگی و وحدت مردم در نهضت انقلاب اسلامی در شهرستان آران و بیدگل را به صورت روزانه داشته باشیم ..
هر روز به بیان وقایعی از نهضت انقلاب اسلامی در آران و بیدگل به صورت روزانه خواهیم پرداخت پانزده خرداد، یادآور قیام خونین مردم فهیم و با بصیرت ایران اسلامی و یادآور روزی است که مردم مسلمان به پاخاستند و به نام اسلام و برای اسلام به میدان آمدند تا سلطه طاغوتیان را از روی خاک ایران اسلامی عزیز پاک کنند.
15 خرداد 42 ، یادآوری روزی است که مردم ایران اسلامی با گلوله های آتشین رژیم شاهنشاهی در خاک آرمیدند و نطفه های خفته ای را در دل خاک نهادند که پس از 15 سال در 22 بهمن سال 57 به ثمر نشست.
پس از تصویب لوایح ششگانه شاه در جهت حمله به اسلام، و برپایی رفراندوم قلابی بسیاری از علما و مراجع عید سال 1342 را تحریم میکنند و حضرت امام خمینی(ره) نیز به عنوان رهبر نهضت عید نوروز سال 1342 را عزا اعلام میکنند.
بعد از ظهر عاشورای 1342 حضرت امام خمینی (ره) در حالی که هزاران تن، با فریاد خمینی ، خمینی وی را مشایعت می کردند، در مدرسه فیضیه حضور می یابند و با سخنان افشاگرانه خود چهره وابسته شاه و مزدوری او را به آمریکا و اسرائیل برای مردم روشن می سازند و با رژیم ستمشاهی شاه اتمام حجت می کنند.
حضرت امام (ره) در سخنرانی خود چنان لرزه ای بر اندام رژیم پهلوی وارد میسازند، که این رژیم درصدد خاموش ساختن نهضت برمی آیند؛ ساعت سه بامداد روز 15 خرداد، ماموران امنیتی به منزل امام هجوم می بردند و به آزار و اذیت برخی از ساکنان منزل می پردازند که در این هنگام حضرت امام (ره) متوجه سر و صدا می شوند و میفرمایند: خمینی منم، چرا اینها را می زنید؟ ماموران ساواک نیز ایشان را دستگیر و شبانه به طرف تهران حرکت میکنند. حضرت امام (ره) آن روز را در بازداشتگاه باشگاه افسران زندانی می شوند و غروب آنروز به زندان قصر منتقل می گردند.
خبر دستگیری حضرت امام به سرعت در قم و سپس در تهران و سایر شهرها انتشار مییابد؛ چند ساعتی از انتشار این خبر نمی گذرد که خیابان های شهر قم، زیر پای مردان و زنان انقلابی که در اعتراض به رژیم شاه و حمایت از رهبرشان فریاد برآورده بودند، به لرزه در می آید. مردم تهران نیز در اعتراض به دستگیری حضرت امام خمینی (ره) به خیابان میریزند.
کشاورزان غیور و کفن پوش ورامین و روستاهای اطراف تهران نیز به سوی تهران سرازیر میشوند، انبوهی از جمعیت بازاری، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم با فریادهای رعدآسای یا مرگ یا خمینی و مرگ بر شاه، لرزه بر اندام طاغوتیان وارد می سازند و چون شاه تاج و تخت خود را در برابر قیام قهرآلود ملت ایران اسلامی، در حال زوال می بیند، به کاخ سعد آباد می رود و فرماندهی عملیات سرکوب را شخصاَ به عهده میگیرد، دستور تیرباران مردم مظلوم را می دهد، تیراندازی به طرف مردم شروع میشود، عدهای از مردم کشته می شوند، ارتش نیز وارد عمل می شود و تانک در کنار خیابانها مستقر میشوند، هواپیماها به پرواز درآمده و دیوار صورتی شکسته می شود و رگبار مسلسل ها مردم را یکی پس از دیگری نقش خاک می کند، خیابان های تهران به کشتارگاه های مخوف و حمام خون تبدیل میشود.
این قیام در سایر شهرهای ایران، از جمله شیراز، تبریز و مشهد نیز شکل گسترده ای به خود می گیرد و تعداد زیادی کشته، مجروح یا زندانی می شوند.
با وجود سانسورهای شدید دستگاه پهلوی، خبردستگیری امام خمینی (ره) و قیام 15 خرداد، در سراسر کشور ایران اسلامی، گسترش می یابد و موجی از نفرت و خشم را بر ضد شاه به راه می اندازد.
حوزههای علمیه نجف، کربلا و کاظمین به حمایت از حضرت امام خمینی (ره)، تلگراف هایی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بین المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد توسط رژیم پهلوی را به شدت محکوم می کنند.
از جمله مناطقی که در آن زمان با حرکت مردمی علیه دستگیری حضرت امام همراه شدند، مردم مسلمان، فهیم انقلابی و زمان شناس آران و بیدگل بوده اند که با اینکه در آن زمان شهر کوچکی بود، در کنار شهرهای بزرگ مثل تهران، قم ، شیراز بپاخواست و اقدام بی نظیر آنان در اوج اختناق رژیم ستمشاهی سند افتخار این نقطه از سرزمین ماست.
در گزارش هنگ ژاندارمری قم (رکن 2) گوشه هایی از رویداد خونین روز 15 خرداد 42 در آران و بیدگل چنین بازگو شده است:
در ساعت 11 به گروهان کاشان اطلاع میرسد که عدهای از اهالی آران اجتماع و به قصد بر هم زدن نظم، عازم شهر می باشند. گروهان، چند نفر ژاندارم به سرپرستی گروهبان یکم عباس صمیمیت، جهت بازگردانیدن جمعیت به آران اعزام [میکند]. مأمورین در بین راه با جمعیتی در حدود 500 نفر که از آران و بیدگل عازم کاشان بودند برخورد و مشاهده مینمایند که عدهای از مهاجمین با پرچم و تعدادی از آنها قرآن همراه دارند که به محض برخورد با مأمورین، قرآن روی دست گرفته و اظهار مینمایند: «ما آیتآلله خمینی را میخواهیم.»
مأمورین ژاندارمری به تظاهرکنندگان دستور بازگشت میدهند اما «ناگهان عدهای از وسط جمعیت دستور حمله به مأمورین را صادر مینمایند.» مأمورین پس از اخطارهای متوالی مبتنی بر شلیک گلوله، آنان را به سکوت و آرامش و مراجعت دعوت میکند. جمعیت برای باز کردن راه و حرکت به شهر و دادن شعار استقامت مینمایند. مأمورین با شلیک 28 تیر جمعیت را وادار به عقبنشینی و مراجعت مینمایند در همین حال عده کثیری در آران به منازل و مغازههای بهائیان حمله کرده و خساراتی را به بار میآورند. مأمورین موقعی که میرسند به کمک عدهای به خاموش کردن میپردازند و بعد برای متفرق کردن جمعیت 15 تیر فشنگ کارابین به هوا شلیک مینمایند.
بخشدار آران و بیدگل نیز طی گزارشی به فرمانداری کاشان پیرامون قیام اسلامی اهالی آران و بیدگل در 15 خرداد 42 چنین آورده است :
«در ساعت 10 صبح هنگامی که در دفتر بخشداری به انجام وظیفه اشتغال داشتم بر اثر فریاد ناهنجار شخصی به نام محمود رجبزاده که به شغل رانندگی یکی از جیپها بین آران و کاشان اشتغال دارد متوجه گردید نامبرده در جلو معابر بخشداری مردم را به تجمع دعوت و اظهار مینمود به کاشان حرکت کنند. پس از جمع شدن عدهای نسبت به شاه اهانت و احساساتی بر له آقای خمینی ابراز کردند. اندکی بعد نامبرده سوار بر اتومبیل خود شد و به سمت شهر حرکت کرد. در حدود 5 دقیقه بعد اجتماع کثیری در مقابل بخشداری متمرکز و شروع به دادن شعار بر علیه دولت و بر له آیتالله خمینی کردند. جمعیت به سرپرستی شیخ عباس یوسفیان و شیخ حبیبالله قاسمی به مرکز شهر هدایت شدند و پس از مدت کوتاهی شعلههای دود و آتش به هوا متصاعد گردید. مجدداً مردم در میدان جلو شهرداری تجمع و بعد به وسیله کامیونهای کمپرسی و شورلت به سمت شهر حرکت کردند. این وضعیت یک ساعت ادامه داشت.»
تصاویر زیر اسناد مرتبط با 15 خرداد می باشد..
تعداد بازدید: 822
ارسال نظر