محمد مشرقیان آرانی
نوروز
بسیجی
محصّل
1348/02/20
1366/04/08
سردشت
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
در سحرگاه بيستم ارديبهشت سال 1348 در خانواده اي مذهبي كودكي چشم به جهان گشود كه نام او را همنام بهترين مخلوق خداوندي يعني پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص) ناميدند.
در مهرماه 1354 در سن شش سالگي به مدرسه رفت و دوران دبستان را در مدارس شهيدان نوذريان و شهيدان غفوره به پايان رسانيد. و از همان اوان كودكي در مجالس و جلسات قرآن شركت فعال و مؤثري داشت و دوران راهنمائي را در مدرسه شهيد خدمتي ثبت نام نمود كه همزمان بود با آغاز جنگ تحميلي شور و شوق رفتن به جبهه و دفاع از وطن اسلامي و حفظ اسلام عزيز ذهن او را روشن ساخت ولي به علت كمي سنش نتوانست در جبهه حضور پيدا كند اما فعاليتهاي خود را در پشت جبهه رها نساخت و شركتي فعال در بسيج و پايگاه هاي مقاومت داشت ولی اين براي او كافي نبود و منتظر فرصتي بود تا بتواند در جبهه حضور پيدا كند پس از پايان دوران راهنمائي در رشته علوم تجربي تحصيلات خود را ادامه داد و در پايان سال برای آموزش نظامی به اصفهان رفت و به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام شد و اوايل مهرماه به آران بازگشت و تحصيلات خود را در رشته رياضي فيزيك ادامه داد و با موفقيت به پايان رساند. مجدداً در تاريخ 65/9/18 همراه با ديگر دانش آموزان مدرسه شهيدان عبداللهي براي حضور در جبهه روانه ميدان نبرد شد و در چند عمليات مختلف شركت كرد. نقش او در اين عملياتها مين روبي و تخريبچي بود. سرانجام روح پر افتخار و با استقامت و شجاع بسيجي مخلص در روز 1366/4/8 در عمليات پيروزمند نصر 5 در منطقة عملياتي سر دشت بر اثر اصابت تركش خمپاره به سوي پروردگارش پرواز كرد.
تشييع جنازه مطهرش همراه با پيكر همرزم دلاورش شهيد علي اصغر طاهري در روز دوشنبه 66/4/15 با حضور اقشار بي نظير امت حزب ا… صورت گرفت.
. روحش شاد و ياد و خاطرة او هميشه جاودان باد.
وصیتنامه شهید محمد مشرقیان
وصیتنامه اول
من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلی دیته و من علی دیته انا مادیته
کسی که مرا طلب کند مرا مییابد کسی که مرا بیابد مرا میشناسد آنکس که مرا شناخت مرا دوست میدارد و کسی که مرا دوست بدارد عاشقم میشود و آنکه عاشقم شود عاشقش میشوم و کسی که عاشق او شوم او را میکشم و کسی را که من او را بکشم دیهاش با من است و من خونبهای اویم.
اینجانب محمد مشرقیان بنا به وظیفه شرعی و دینی خود لازم دانستم که چند کلامی را به عنوان وصیت هرچند کوتاه با شما امت شهیدپرور و خانوادهام داشته باشم اما باید بگویم که من کوچکتر از آنم که بتوانم وصیتی به شما بنمایم.
پیامم به امت شهیدپرور: ای امت شهیدپرور که به حق وظیفه خود را به نحو احسن در پشت جبهه نسبت به خود جبهه و انقلاب و مملکت اسلامی انجام دادهاید بدانید که امروز مملکت اسلامی و جبههها به کمک و ایثار و فداکاری بیشتری نیاز دارد و هرچه در گذشته کمک میکردید امروز وضعیت جنگ طوری است که باید بیشتر به جبهه رسیدگی شود و باید بگویم خداوند بر ما منت نهاد و فردی را برای ما فرستاد که بهترین و داناترین ما و نایب آقا امام زمان است و ما به این وسیله از بدبختی و گمراهی و از یوغ ستم استکبار شرق و غرب نجات یافتیم پس ما مدیون او هستیم و باید دین خود را نسبت به او و به اسلام ادا کنیم و به هیچ طریقی جز اینکه گوش به فرامین پدرانه و دلسوزانه رهبر عزیزمان بدهیم و نصایح او را آویزه گوشمان قرار دهیم از تفرقه بپرهیزید و پیروی از رهبر انقلاب و اسلامی را فراموش نکنید و از ولایت فقیه و روحانیت مبارز پیروی کنید که ولایت فقیه ادامه حرکت و راه انبیا است و در ضمن به سخنان قائم مقام رهبری آیتالله منتظری گوش فرا دهید و از او اطاعت و پیروی کنید چو ما هرچه داریم از امامان داریم و هرچه از نظر معنوی پیشرفت کردهایم از وجود مبارک حضرت امام است و واقعاً ما مدیون او هستیم.
وصیتم به پدر و مادرم: پدر و مادر مهربانم اگر در آن دنیا جز افراد و صالح و نیکوکار بودیم برای این است که سایه پربرکت امام عزیز و بزگوار بر سر ما بود و شما خیلی برای من زحمت کشیدید و از جان و مال خودتان مایه گذاشتید و مرا بزرگ کردید و به مدرسه فرستادید و من چنین بینشی پیدا کردم که از امامم پیروی کنم و به ندای او لبیک گویم و تمام اینها را مدیون زحمات شما میدانم این را بدانید که در این برهه از زمان مملکت اسلامی احتیاج به کمک و جبهه احتیاج به نیرو دارد پس اگر کسی در خانه بماند و به فکر خودش باشد و بگوید که دیگران به جبهه میروند و این همه نیرو در جبهه است و دیگر کاری به ما ندارند شاید گناه بزرگی مرتکب شده است ما که میگوییم ای کاش در روز عاشورا بودیم و امام حسین را یاری میکردیم حالال موقعی است که باید به یاری حسین زمان بشتابیم و حرف خود را با عمل ثابت کنیم اما باید بگویم آن خدایی که این توفیق را به من داد که در جبهه حضور پیدا کنم اگر توفیق شهادت را نیز نصیب من کرد ناراحت نباشید. چرا که مرگ در راه خدا از بالاترین افتخارات است پس اگر شهید شدم ناراحت نشوید چرا که انسان ابتدا از خاک بوده و میبایست به خاک برگردد پس چه بهتر که این تن خاکی با احترام و عزت به خاک برگردد و خاک آن را بپذیرد و از پذیرفتن فرار نکند.
اما وصیتم به خواهرانم: امیدوارم که مرا حلال کنید چون شما را خیلی اذیت کردم و حجاب خود را حفظ کنید که حجاب شما تأثیر بهتر در جامعه دارد تا خون من.
وصیتم به برادرم: برادرم خوب درس بخوان تا با درس خواندن وقتی بزرگ شدی بتوانی به جامعه خدمت کنی و این همه خرابی و ویرانی که دشمن برای ما ایجاد کرده به وسیله تو امثال تو ساخته شود و در ضمن راه شهدا و افراد صالح را ادامه بده و بیش از من در مساجد و مجالس ؟؟ عزاداری امام حسین(ع) شرکت کن و امیدوارم علاقهای به این جور مجالس بیشتر شود و مبادا با افراد ناباب نشست و برخاست کنی و زندگی سعادتمند آخرت را از دست بدهی البته تو کوچکتر از آن هستی که سخنان مرا درک کنی و از پدر و مادرم میخواهم که بیشتر مواظب شما باشند و شما به آن راهی بروی که رضایت خدا و پیامبرش را جلب کنی.
وصیتم به دوستانم: دوستان گرامیام در این مدت تحصیل که واقعاً از بهترین لحظات زندگیام قبل از آمدن به جبهه بود توانستم از اخلاق و رفتار خوب شما درس بگیرم و اگر شما را رنجاندم مرا میبخشید و از شما میخواهم که خوب درستان را بخوانید و زحمات گرانقدر پدر و مادر و دبیرانتان و دولت را هدر ندهید زیرا که اگر درس نخوانید در برابر خون شهدا مسئول خواهید بود و شما فقط درس را هدف خود قرار ندهید و در کنار درستان به مسائل معنوی و سیاسی هم علاقه نشان دهید و به نماز جماعت اهمیت بدهید و جبهه را فراموش نکنید.
والسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
محمد مشرقیان
19/ 02/ 1366
وصیتنامه دوم
بسمه تعالی
و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه
سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و سلام به قائم مقام رهبری حضرت آیتالله منتظری و سلام بر شهیدان به خون خفته و درود و سلام به رزمندگان سلحشور اسلام و سلام خدمت شما امت شهیدپرور.
خدایا تو شاهدی که من حقیر لایق این نیستم که برای امت شهیدپرور و پیرو ؟؟ و آنان را موعظه و پند و اندرز دهم ولی وظیفة شرعی من ایجاب میکند که چند کلامی با شما حرف بزنم.
ابتدا باید از کمکهای بیشائبة شما به جبههها تقدیر و تشکر نمایم و از اینکه به فکر ما رزمندگان هستید خیلی ممنون و متشکریم. شما هم در پشت جبههها با منافقان و دشمنان انقلاب جنگیدید و هم از مالتان و هم از جانتان برای حفظ و حراست از دین اسلام و انقلابتان مایه گذاشتید حقاً که چنین امتی را خداوند تحسین میکند. برادران و خواهران همانگونه که دیگران و بالاخص شهدا هم گفتند من نیز می گویم که ما هرچه داریم ازامام عزیزمان داریم و واقعاً مدیون او هستیم و هرچه از نظر معنوی پیشرفت کردهایم و اگر در این دنیا افراد نیکوکار و صالحی شدیم برای این است که سایة پربرکت حضرت امام بر سر ما است و اوست که ما را ارشاد و هدایت میکند پس از شما عاجزانه میخواهم که از ایشان دست برندارید و همواره پیرو خط او باشید و گوش به فرامینش دهید که حرف او حرف امام زمان و حرف خدا است و دیگر اینکه وحدت بین خودتان را حفظ کنید و از هرگونه اختلافی بپرهیزید زیرا که فعلاً وقت گسترش اختلافات نمیباشد و اختلافاتتان را بین خودتان حل کنید و نگذارید که بر مراتب بالاتر کشیده شود.
اما وصیتم به پدر و مادرم: ای پدر و مادر مهربان و عزیزم شما خیلی برای من زحمت کشیدید و از جان و مال خودتان برایم مایه گذاشتید و مرا بزرگ کردید و به مدرسه فرستادید و چنین بینشی پیدا کردم که از امام پیروی کنم و به ندای او لبیک بگویم من تمامی اینها را مدیون زحمات و تلاش بیوقفة شما میدانم و امیدوارم که شما این زحمات را بر من حلال گردانید. ای پدر و مادر گرامی: من همواره آرزو داشتم که مرگ من شهادت در راه خدا باشد و اگر شهادت را خدا نصیبم گردانید اصلاً ناراحت نشوید و خدا را سپاس گویید که مرگ من را در بستر قرار نداد و مرا به میهمانی خودش پذیرفت و در شهادتم نگریید بلکه اشک شوق و شادی بریزید زیرا که گریه کردن بر کسی که از منزلی که در تمام وجودش مکر و ریا میبارد و از همه لحاظ انسان را میفریبد به منزلی دیگر که به دور از هرگونه آلودگی است عزیمت میکند صحیح نمیباشد و نیز شاید گریه کردن شما دشمنان انقلاب را شاد گرداند اگر میخواهید گریه کنید بر علیاکبر امام حسین(ع) بگریید.
و اما وصیتم به خواهرانم: از خواهران عزیزم عاجزانه طلب عفو و بخشش میکنم و از شما میخواهم که حجاب خود را حفظ کنید که حفظ حجاب برندة شر است.
و چند کلامی با برادرم: برادرم، میخواهم که خوب درست را بخوانی تا بتوانی در آینده به جامعه خدمت نمایی تا اینهمه خرابی و ویرانی که دشمن برای ما ایجاد کرده به وسیله تو و امثال تو ساخته شود و از تو میخواهم که حتی بیشتر از من به مسجد و مجالس امام حسین بروی و راه شهدا و افراد صالح را ادامه بدهی که تنها راه سعادت آخرت همین است و از پدر و مارد میخواهم که برادرم را به نحو احسن و در راه صحیح تربیت نمایند.
از کلیه معلمین و دوستان تقاضا دارم اگر در طول تحصیل بدی از من سر زده باشد مرا حلال نمایند و توصیة من به دوستان این است که در کنار درستان به مسائل معنوی نیز علاقه نشان دهید و به نمازجمعه و مجالس اهمیت داده و در آن شرکت نمایید زیرا که نمازجمعه و مجالس اهمیتش از درس خواندن شما نیز شاید بیشتر باشد. والسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
19/ 01/ 66
محمد مشرقیان