مهدی گوهری آرانی
حسین
بسیجی
طلبه روحانی
1350/12/15
1366/12/24
حلبچه
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
مهدي در سال 1350در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. وقتي كه دوران راهنمايي را به پايان رساند پس از آن تصميم گرفت در مدرسه علميه ادامه تحصيل نمايد كه به كاشان مراجعه و در مدرسه علميه مرحوم آيت ا... يثربي(ره) ثبت نام و مشغول به تحصيل شد.
مهدي كه نظاره گر مسائل كشور بود و مشاهده مي كرد كه دشمنان اسلام به كشورمان حمله كرده و خونخواران جهان از او حمايت مي كنند و از طرفي هم فرياد امام عزيزمان بلند است كه به سوي جبهه ها بشتابيد و امان را از اين دشمنان خدا بگيريد.
او كه تشنة حمايت از اسلام و جانبازي در راه انقلاب بود بر اين اساس به بسيج مراجعه كرد تا به ميدانهاي نبرد اعزام شود ولي به علت كمي سن او را ثبت نام نكردند ولي عزم راسخ او باعث شد كه دلسرد نشود و در جستجوي راهي بود كه بتواند وارد جنگ با كفار شود. بالاخره شناسنامه اش را دستكاري كرد و موفق شد ثبت نام كند و به اصفهان اعزام شد. مسئولين مربوطه متوجه دستكاري شناسنامه اش شدند و او را از استان برگرداندند ولي باز هم نا اميد نشد. تا اين كه موفق به ثبت نام و اعزام از حوزه علميه شد و توانست در عمليات والفجر 10 در حلبچه شركت كند.
قبل از اين كه عمليات شروع شود به دوستانش مي گويد در عالم خواب دايي شهيدم ( روحاني اصغر احمدي ) را ديدم كه به من مي گفت تو مجروح خواهي شد. و ادامه مي دهد اگر من در عمليات مجروح شوم حتماً شهيد خواهم شد و چنين هم شد در عمليات شركت كرد و به شهادت رسيد.
روحش شاد و راهش مستدام و پر رهرو باد
بسم رب الشهدا و الصدیقین
ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا علی القوم الکافرین.
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا و حب لنا من لدنک رحمه.
رب الشرح لی صدری و یسرلی امر و حلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.
پروردگارا پیمانه شکیبایی و استقامت را بر ما بریز و قدمهای ما را ثابت بدار و ما را بر جمعیت کافران پیروز بگردان.
پروردگارا دلهای ما را بعد از آن که ما را هدایت کردی منحرف نگردان و از سوی خود رحمتی بر ما ببخش زیرا که تو بخشندهای.
پروردگارا سینه ما را گشاده دار و کار مرا بر من آسان گردان و گره از زبانم بگشای تا سخنان مرا بفهمند. اشهد ان لا اله الله و اشهد ان محمد عبده و رسوله. شهادت میدهم به یگانگی خداوند و شهادت میدهم به این که محمد بنده و رسول خداست به نام خدا و به یاد خدا و انشاءالله برای خدا چند کلمهای را به عنوان وصیت هرچند خود را لایق وصیت کردن نمیدانم قبل از شهادت عرض میکنم. خدمت پدر و مادرگرامی و امت شهیدپرور و همیشه در صحنه: شما ای امت شهیدپرور جبههها را گرم نگهدارید. همانطوری که از اول تا حالا در جبهه حضور داشتید در این لحظات حساس با رغبتی بیشتر و هجومی سیلگون به جبههها بشتابید. آمریکا و اسرائیل و دیگر ابرجنایتکاران از شما امت حزبالله میترسند. مبادا روزی کسی نباشد به فریاد هل من ناصر ینصرنی بتشکن زمان جواب مثبت بدهد. عزیزان به پندهای دلسوزانه و پدرگونه این پیرجماران و این مجاهد نستوه گوش فرا دهید و آن را با جان و دل رعایت کنید ای امت شهیدپرور دست از روحانیت و ولایت فقیه برندارید زیرا اینان وارثان دین محمد(ص) هستند. ای امت شهیدپرور در این زمان حساس که ما دست در دست برادران اهل سنت داده و برای شکست ابرقدرتها متحد گشتهایم شما دست به اختلاف سلیقه میزنید و قلب امام عزیزمان را به درد میآورید. شما با این کارتان دشمنان انقلاب را شاد میکنید در صورتی که امام ما را به اتحاد دعوت فرمودهاند. عزیزان من اکنون که لحظات آخر عمر خویش را در سنگری که در خاموشی فرو رفته است میگذرانم و مشغول نوشتن این جملات هستم از شما عاجزانه تقاضا میکنم که دست از اختلافات بردارید و روح امام را جریحهدار نکنید.
برادران، خواهران گرامی از شما میخواهم که صفوف نمازجمعه را فشرده کنید چرا نسبت به نمازجمعه بیتفاوتید مگر حضرت علی(ع) نفرمود که هرکس سه جمعه متوالی بدون عذرشرعی نمازجمعه نرود جزء منافقین است.
به زمزمههای شوم اختلافات گوش فرا ندهید و بدانید هرکس دم از اختلاف میزند جزء منافقین است. امت مسلمان ایران صفوف تظاهرات و راهپیماییهای متفاوت را پر کنید و در تشییع جنازه شهدا شرکت کنید و این عزیزانی که برای حفظ شرف و آبرو جهاد کردهاند را با احترام و شکوه خاصی تدفین نمایید. و خانوادههایشان را محترم بشمارید از رفتن فرزندانتان به جبههها خدای ناکرده ممانعت ننمایید، شما میتوانید در پشت جبههها با کمکهایتان سیلی محکمی بر دهان یاغیان شرق و غرب بزنید. شما خواهران دینی اگرچه نمی توانید در جبهه خدمت به اسلام نمایید ولی حجاب سیاهتان خود آنچنان ضربتی در دهان جنایتکاران جهانخوار میزند که در جبههها نمیتوانید بزنید. خواهران دینی هرچند لایق وصیت به شما نیستم ولی دردمندانه از شما میخواهم که حجابتان که تنها سلاح شماست حفظ کنید و به قول آن رزمنده که در دل دشمن فرمود: ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است، ارزندهترین زینت زن حفظ حجاب است.
برادران و خواهران حامی این انقلاب و پیرجماران باشید دست از این امام عزیز برندارید که اگر به فرمان او گوش ندهید خسران دیدهاید. انقلاب را به هر نحوی می توانید یاری کنید دشمنان انقلاب را بشناسید و از صحنه سیاست به در کنید فریب منافقین و گروهکهای پست را نخورید و بدانید که آنان جزء دوزخیانند. عزیزان به خدا قسم آتش دوزخ جانفرساست به خدا قسم کسی تاب و تحمل دوزخ را ندارد. اینقدر در پی هوا و هوس نروید قدری تأمل کنید ببینید در دنیا چقدر خوبی کردهاید چقدر غیبت، تهمت، دروغ گفتهاید و کردهاید. و چقدر امر به معروف، انفاق، ایثار و ... کردهاید. ببینید آیا جزء دوزخیانید و میتوانید آتش دوزخ را تحمل کنید یا جزء بهشتیان با نعمات بیکرانش. روی به خود آرید و به فکر آخرت باشید و بر این سفر دراز توشه جمعآوری کنید و توشه این سفر که جز تقوا نیست فراهم کرده انشاءالله رستگار شوید. شما ای کوردلان و سیاهبختان و ای فریبخوردگان بدانید که ملت ایران اهل کوفه نیستند تا پای جان و تا آخرین قطره خون خویش حامی این انقلاب و امام عزیزند و به خرافات شما گوش فرانخواهند داد. پس ای فریبخوردگان و منافقین کوردل جز برگشتن به دامن اسلام چارهای ندارید و بدانید که اسلام توبهپذیر است. برگردید به دامن اسلام که اسلام دامن پرمهر و محبت دارد.
و اما شما ای پدر و مادر عزیزتر از جانم وصیتم به شما این است که در مرگم صابر باشید و دوست دارم بعد از این که خبر شهادتم به شما رسید خدا را شکر کنید که توانستهاید دین خود را نسبت به اسلام عزیز ادا کنید و فرزند خود را برای حفظ شرف و آبروی اسلام فدا کنید. مادرم بعد از شهادتم ناراحت نباش چون خون من سرخ تر از خون علیاکبر امام حسین نیست. امام حسین در یک روز 72 نفر از یاران و فرزندانش را فدای اسلام نمود و خون علیاصغرش را به آسمان پاشید و خدایش را شکر کرد که هدیهاش را قبول کرده است.
پدر و مادر عزیزم، شهادت در راه خدا گریه و زاری ندارد دوست ندارم در مجلس ختم و غیره پرچم سیاه بزنید. دوست دارم وقتی به شهادت رسیدم جشن بگیرید و پرچم سبز و قرمز بزنید و گریه و زاری نکنید زیرا دشمن شاد میشود. پدر و مادرم میدانم که برای شما سخت است از دست دادن فرزند 16 ساله زیرا پس از 16 سال رنج و زحمت برایم متحمل شدید وقت آن رسیده بود که ذرهای از زحمات شما را جبران کنم ولی مشیتالهی این بود که من در میانتان نباشم. به هرحال از شما والدین گرامی میخواهم که جداً حلالم کنید و اگر بدنم به دستتان نرسید ناراحت نباشید که چه بسیار عزیزانی که مدتهای مدیدی است که از بین ما رفتهاند ولی بدنشان هنوز در هوای گرم خوزستان و یا در هوای سرد کردستان مانده است و یا بانوی اسلام حضرت فاطمه زهرا(س) هزار و چهارصد سال از شهادت او میگذرد ولی هنوز جهانیان حتی قبرش را نمیدانند. ما که عزیزتر از او نیستیم و از شما پدر و مادرم میخواهم که جداً ببخشید زیرا فرزند خوبی برای شما نبودم.
از شما خواهران عزیزم میخواهم که چون زینب رسالت مرا به گوش جهانیان برسانید و در شهادتم صابر باشید هم چون زینب(س) که در شهادت پدر و دو برادر خود صبر را پیشه کرد. خواهرانم سیاهی چادر شما کوبندهتر از سرخی خون من است حجاب و عفت شما ضربه محکمی میتواند به دشمن بزند تا شهادت من. اگر کشته شدم ناراحت نباشید چون راهی است که در آن فنا نیست و راه من راه دیگر شهدای والامقام تاریخ است. راه من همانا راه حسین شهید است و باید خدای را شکر کنید که برادرتان در چنین راهی گام نهاده و عاقبت هم در این راه فدا شده است.
از شما میخواهم که در مراسم سوگواری برایم گریه نکنید و اگر چنانچه میخواهید گریه کنید در خفا گریه کنید زیرا دشمن شاد میشود و برای علیاصغر امام حسین گریه کنید و از شما میخواهم که مرا حلال کنید و از این که برایتان برادر خوبی نبودم مرا ببخشید.
و اما شما ای برادرانم از شما میخواهم که نگذارید اسلحه از کفافتاده من بر زمین بیصاحب بماند و نکند خدای نکرده فریاد هل من ناصر ینصرنی امام بتشکنان را بیپاسخ بگذارید.