گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

حسین عصاری آرانی

ماشااله

بسیجی

دانشجو

1346/06/25

1365/10/04

جنوب خرمشهر

گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران

بيست و پنجم شهريور 1346 خانواده متدين و مذهبى عصارى آرانى صاحب عطيه‏اى الهى به‏نام حسين شد.

حسين دوران كودكى را نه‏ چندان آرام و بى‏دردسر كه پنجه در پنجه بيماريهاى سخت و خطرناك سپرى نمود. اولين سال تحصيل در دوره‏ هاى راهنمائى را با فعاليت همراه با موج خروشان مردم انقلابى در مبارزه با رژيم شاه آغاز كرد.

پس از پيروزى انقلاب و در دوره دبيرستان با شركت فعال در تأسيس انجمن اسلامى، كتابخانه و فعاليتهاى مذهبى، فرهنگى و هنرى مدرسه و همچنين موفقيت تحصيل به‏ عنوان دانش ‏آموز نمونه مطرح و الگوى همكلاسى‏ی ها و رفقايش شد.

با وجود سن كم و جثه ضعيف، جنگ تحميلى عراق عليه ايران در او شورى به وجود آورد كه توصيه اطرافيانش به ادامه تحصيل در او اثرى نداشت و در خرداد 62 جهت مبارزه با منافقين و گروهكهاى ضدانقلاب پس از طى دوره آموزش به ناحيه سنندج اعزام شد و پس از شركت در گروهان ضربت و نبرد با دشمنان از ناحيه سر مجروح شد ولى عليرغم اصرار مسئولين درمان پس ز چند روز استراحت مجددا به منطقه نبرد بازگشت.

پايان مأموريت و نشستن پشت ميز مدرسه براى او سخت و ناگوار بود لذا در اسفند 63 مجددا جهت كمك به همرزمانش و شركت در عمليات بدر عازم جبهه ‏ها شد. در اين نبرد نابرابر نيز كه در كنار رود دجله اتفاق افتاد از ناحيه پا مجروح و به مداوا در پشت جبهه پرداخت.

شركت در كنكور و قبولى او در دانشگاه امام صادق عليه‏السلام ، دانشگاه صنعتى اميركبير و تربيت معلم نشان از استعداد سرشار او داشت.

حسين پس از انتخاب رشته مهندسى نساجى به ادامه تحصيل پرداخت ولى پس از مدت كوتاهى بر اثر سانحه‏اى چشم راست خود را از دست داد.

جراحات قبلى، از دست دادن يك چشم و قبولى در دانشگاه هيچكدام مانعى نبودند كه او را از ادامه نبرد برعليه متجاوزان بازدارد لذا در فروردين 65 دوباره به جبهه برمى‏گردد و جسم خسته‏اش در پناه روح بلندش آرامش مى‏يابد.

... و در نهايت در نيمه‏ شب چهارمين روز دى‏ماه 65 در عمليات كربلاى 4 درحاليكه نداى «ارجعى الى ربك» پروردگارش را لبيك مى‏گفت سوار بر امواج خروشان اروند ياحسين عليه ‏السلام گويان به ديدار معبودش شتافت.


تعداد بازدید: 4305

بسم الله الرحمن الرحیم

«اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علياً ولي الله»

يا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئنَّه اِرْجِعي اِلي رَبِّكِ راضيَّهَ مَرْضيَّه فَادْخُلي في عِبادي وَ ادْخُلي جَنَّتي

ان الله اشتري من المؤمنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله فيقلتون و يقتلون وعدا عليهم حقا في التوراته و النجيل و القرآن و من اوفي بعهده من اله فاستبشروا ببيعكم الذي بايعتم به و ذلك هو الفوز العظيم.

همانا خدا خريد از مؤمنان جان ها و مال هاي ايشان را كه براي ايشان است بهشت، جنگ كنيد در راه خدا پس بكشند و كشته شوند و عده اي بر او حق، در تورات و انجيل و قرآن و كيست وفادارتر به عهد خود از خدا، پس شاد باشيد به سوداگري كه سودا نموديد، و اين است آن رستگاري بزرگ.

سورة توبه آية 110

خداوندا تو را شكر مي كنم كه چنان لياقتي به من عطا كردي كه در خانواده و جامعه اي اسلامي متولد شده و بزرگ شوم و مرا مسلمان آفريدي و سپاسگزارم از اين كه به من منت نهادي تا بتوانم، بهترين ايام زندگيم يعني جواني را در مكان مقدسي چون جبهه، در خدمت تو و براي رضاي تو بگذرانم.

بارالها، اين خدمات ناقابل به عنوان توشه اي براي آخرت مان قبول گردان، ياعلي و يا عظيم. پروردگارا اكنون با دلي سير از دنيا ولي مالامال از غم و هجران عزيزان و دوستان و قلبي سوزان از آتش عشق تو و درد فراق تو ازاين وادي غربت (دنيا) با رويي سياه و باطني خراب و دستي تهي از اعمال شرمسارانه رو به سوي درگاه باعظمت و پررحمت تو آورده ام و جز عفو تو اميدي ندارم پس خدايا از گناهان دست و پاگير من درگذر و نگاه به دست خالي من نكن بلكه به ارحم و راحميت مرا ببخش و مرا به فضلت مؤاخذه كن نه به عدالت، الهي عاملنا بفضلك و لا تعاملنا بعدلك. بارالها تو آگاهي از دنيا سير سيرم، از لذات دنيوي چشم پوشيده ام دنيا و روزگار سياهش را دوست ندارم دلم براي رهايي از اين قفس تنگ و تاريك ؟؟؟ تحمل سختي هاي دنيا را شيرين ترين اعمال مي دانم چشمانم از انتظار لقاي دوست (تو) بي سو شده است و توانم در مشكلات ؟؟؟، اما ؟؟؟ مخور هم در انتظار و فراغ را با جان پذيرايم اما خدا اميد به لقاي تو دارم، با رويي شاد و قدي كشيده و سرفراز پس آتش عشق من به خودت را با چشاندن شربت شهادت به من فروكش كن و چنان توفيقي ارزاني دار كه در لحظه جان دادن با روحيه اي شاد و رويي خندان به استقبال مرگ بياييم و زود روح مرا به سوي خودت ببر و فرصتي ده كه هنگام شهادت آخرين سخنم كه از دلم بيرون مي آيد اين باشد كه: فزت و رب الكعبه خدايا مرا در حالي بميران كه به يگانگي خدا شاهد واقعي بوده محمد(ص) را بهترين خلائق و آخرين پيامبرنت بدانم و به ولايت علي بن ابي طالب(ع) تمسك جسته و از دوستداران واقعي او باشم. ان شاءالله

بارالها در تنهايي و ظلمت قبر به من رحم كن و تاب مقاومت در برابر فشار قبر را به من عطا كن و قبر را روشن ترين و بهترين خانه من قرار ده و در آن جا با من همراه باش.

و اما! قلم خود را برداشته ام، تا در آخرين روزهاي زندگيم، بنا به وظيفه شرعي وصيت نامه اي بنويسم، فكر آنم كه جملاتي بنويسم كه از دل برآيد تا بر دل بنشيند ليك خود را ناتوان مي بينم، لذا از شما تقاضا دارم كه كلمات اين حقير را با گوش جان شنيده خالصانه و با اراده اي مجسم عمل كنيد، از خدا مي خواهم كه سخنانم را از دل برآرد تا بر دل بنشيند.

«رب اشرح لي صدري و يسرلي امري و احلل عقده من لساني يفقهوا قولي»

اينجانب حسين عصاري آراني متولد 1346 وصايايي چند دارم كه بنا به وظيفه، بر صفحه اي از تاريخ مي نگارم اميد آن كه بخوانيد و اگر لايق دانستيد عمل كنيد كه سفارشات اسلام است ان شاءالله.

با نام و ياد و براي الله تنها مالك و سرود ما و با سلام، بر چهارده معصوم پاك(ع) به ويژه آخرين شان صاحب الزمان منجي انسان ها، برقراركننده عدالت واقعي و سلطان عدل آخر، و بر نائب بلندمقامش ، حق جوي واقعي، فخر بشر الامام روح الله موسوي الخميني، كه خدا او را تا انقلاب مهدي و در كنار ايشان نگه دارد و درو بر قائم مقام رهبري آيت حق منتظري كه به حق بازوي پرتوان امام و خارچشم منافقين و دشمنان اسلام است.

هدف من از اين كه به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل اعزام شده ام اين بود كه دين خود را به خدا، اسلام و شهداي انقلاب اسلامي ادا كرده باشم متأسفانه به علت صغر سن من در پيروزي انقلاب سهم آن چناني نداشتم حال برآنم لااقل بدين وسيله، دين خود را به ؟؟؟ اسلام و مردم ادا كنم ثانياً: تبعيت از امام بر همه واجب است و ايشان با پيام خود در قبال جنگ حجت را بر همه تمام كرده اند و بر ما بود كه لبيك گوي نداي مظلومانه او باشيم. ثالثاً هركس خواستار كمال و سعادت است. و من اكنون دريافته ام كه تنها راه رسيدن به آن در اين زمان حضور در جبهه و پيكار با كافران است. نتيجتاً هركس به بهانه هاي واهي از حركت به سوي جبهه سرباز زند و نيايد، واقعاً، در خسراني عظيم بوده، ضرر كرده كه هيچ بهانه اي قابل قبول نيست و بنا به سخن امام همه بايد بيايند. به قول شهيد مظلوم بهشتي: «بهشت را به بها بدهند، نه به بهانه» احساسم شادي است و وجدانم و روحم از اين اعزام، در آرامش است.

اما شما اي امت شهيدپرور شجاع و هميشه در صحنه:

سلام عليكم بما صبرتم

من حقير، براساس اين كه، اين توفيق را پيدا كرده ام كه در ميان فرزندان شما، در جبهه هاي نبرد بوده، اگر خدا قبول كند يكي از سربازان ناقابل امام زمان(عج) باشم ان شاءالله. و نظر به اين كه فكر مي كنم آيندة اسلام را بايد توسط شما تضمين كرد وصاياي چند با شما دارم، كه اميد عمل دارم، البته در مقابل شما احساس حقارت مي كنم و خود را لايق نمي دانم ولي، ان شاءالله سخنان اسلام است و اميد كه بپذيريد:

مهم ترين مسئله اي كه پشت دشمنان اسلام را در هر برهه مي شكند وحدت شما ملت است، توصيه دارم و بلكه اسلام توصيه دارد كه هيچ گاه براي مسائل بي اهميت و كوچك، بين خود تفرقه ايجاد نكرده، آگاهانه متحد و در خط واقعي امام باشيد. ديگر اين كه، نسبت به مسائل ديني، مانند نماز و روزه كم اهميت نباشيد كه ما همه چيزمان از انجام اين مسائل است سعي كنيد نمازها را بيشتر به جماعت و در اول وقت بخوانيد و در نمازجمعه دشمن شكن شركت كنيد كه اين خود يكي از عوامل وحدت مسلمين است و سعي كنيد در اين نمازجمعه، مردم استفاده ببرند و آگاه شوند از مسائل اسلام و ايران و نه فقط يك مسائل جزئي و طوري باشد كه مردم جلب شوند در مجالس مذهبي شركت فعال داشته، قرآن را بخوانيد و عمل كنيد تا راه و رسم زندگي را بياموزيد صحنه را خالي نكنيد كه چشم دشمن امام كور شود سعي كنيد نسبت به تمامي مسائلي كه در جامعه خودتان مي گذرد، حداقل آگاهي كامل داشته باشيد و ناآگاهانه در مسائل دخالت نكرده از گروهي كه هدف آرمان و تشكيل آن ها را نمي شناسي، پشتيباني نكنيد حرف اين كه فلان لباس را دارند، يا فلان شغل را، معيارها را صحبت و شعار، لباس و تشغل، و مسئول فلان جا، قرار ندهيد، معيارهاي شناخت امروز، جبهه است و حضور در جبهه، نه فقط سخن از جنگ در شهر و پشت جبه و خوردن و خوابيدن. مردم، بيدار باشيد تعصب ها را كنار بگذاريد، حرف هاي جوانان رزمنده را گوش دهيد، درد دل شان را بشنويد كه والله اگر پاي صحبت شان بنشينيد، دل شان خون است، آن ها را ارزش دهيد و به قول قرآن صبحت ها را بشنويد و بهترين آن را انتخاب كنيد. صرف اين كه چون با فلان كسي موافق نيستند ضدانقلاب نگوييد، بلكه به دنبال علت باشيد مگر جبهه رفتن كمك به اسلام و انقلاب نيست. پس چگونه آن كه كه جان شان را براي خدا در كف اخلاص گذارده اند ضدانقلاب شده اند؟! خلاصه اين كه آگاه باشيد، آگاه باشيد، آگاه باشيد و با تعصب به دنبال اين و آن نرويد كه شايد به فكر خود كمك به انقلاب بكنيد ولي در اصل از شما در جهت شكست انقلاب، بدون اين كه بدانيد استفاده كنند، خودتان عقل تان را به كار بيندازيد كه فردا پشيمان نشويد. تو را به خدا بياييد دلت تان براي خودتان نسوزد، براي فرد تلاش نكنيد، براي خدا تلاش كنيد، دشمن را شاد نكنيد، دوست و دشمن را بشناسيد سخنان امام را بشنويد كه چگونه از دل آه مي كشند و سخن از حفظ انقلاب و وحدت مي كند، از آبروي خود براي حفظ آبروي اسلام چون بهشتي ها و رجايي ها و باهنرها بگذريد تا انقلاب تان بماند، حتماً سخنان امام را عمل كنيد. گوش كنيد و آگاه شويد و از تفسيرهاي درست آن بهره جويي كنيد.

از مسئولين مي خواهم كه در تمام كارهاي شان اسلام را و خدا را مدنظر داشته باشند، فقط و فقط براي او كار كنند، بين هيچ احدي با ديگري، چه نزديك و چه غريب فرق نگذارند، كار مردم را راه بياندازند، آن ها را معطل نكنند، حب رياست را در خود سركوب كنند، عدالت را رعايت كنند و از نهج البلاغه حضرت علي (ع) در مورد اين مسائل كمك بگيرند و حداقل اگر نمي توانيد چون او رفتار كنيد، از او سرمشق گرفته دل شان براي كار بسوزد، كار براي انقلاب نه براي خود، كه اگر كسي از مسئوليت خود را انجام ندهند در قيامت از سؤال خداوند و شهدا سربلند بيرون نخواهند آمد. هميشه قيامت را مدنظر داشته باشيد. خود را كم تر از همه بدانند نه بالاتر از همه، كه اين دنيا و رياست هاي اين دنيا والله و بالله هيچ ارزشي ندارد، اين را هنگامي خواهيد فهميد كه ديگر دير شده و پيشيماني سودي نداشته باشد و خدا نكند، پس از حالا بيدار شويد بايد در اين جا توشه اي براي آخرت برگيريد كه هدف بزرگ زندگي همين فراهم كردن توشه براي رضاي خداست، از طريق انجام امور خالص براي خدا، نه براي خود حاصل مي شود، البته ممكن است به نظر خود اسلامي باشيد، اما باز هم تلاش كنيد كه اسلام و امور اسلامي را بشناسيد تا شيطان شما را گول نزند كه دست شيطان خيلي قوي است و حب رياست و دنيا هم قوي، خلاصه اين كه از قيامت بترسيد واز خدا، از خدا، از خدا.

ملت عزيز: دست از امام خميني برنداريد، او كه جان اسلام است و قلب امت، از او و فرمان هايش حفاظت كنيد، نكند روزي برسد كه او را تنها بگذاريد، به جرئت قسم ياد مي كنم كه او بر حق است و هيچ گاه از حق، اسلام و خدا برنمي گردد. گول افراد ضدانقلاب را در هر لباسي باشند نخوريد او را در هر زمان رهبر خد دانسته پيروي كنيد، هم چنين از بازوان پرتوان او، حضرت آيت الله منتظري دست برنداشته و قائم مقام رهبري يعني ايشان را اطاعت و فرامينش را عمل كنيد. سعي كنيد دشمنان او را از دوستانش تشخيص داده، از بين ببريد و با معيارهاي واقعي خط امام افراد را تشخيص دهيد كه دشمنان دوست نما ضرر بزرگي به اسلام مي زنند و پيروي از آن ها كمك به شكست اسلام است، باز هم تأكيد مي كنم نه تنها از رو بخوانيد بلكه سعي كنيد معاني آن را بفهميد و به آن عمل كنيد كه فهميدن قرآن و عمل به آن بسيار شيرين است. از روحانيت متعهد دلسوز و در خط امام دست برنداريد. اي مردم، بر خود بباليد كه چنان لياقتي پيدا كرده ايد كه امت امام باشيد و ايراني، تمامي رزمندگان از شما تشكر مي كنند كه چنين به جبهه ها كمك مي كنيد، سرد نشويد بلكه گرم تر شده جنگ را در رأس مسائل قرار دهيد، ان شاءالله كه خداوند از شما تشكر كند الحق كه ملتي دلاور و شايسته تحسين هستيد.

آخرين كلامم با كساني است كه مي گويند اگر جوان ها به جبهه نمي رفتند كشته نمي شدند و مي ماندند، شما بدانيد كه مرگ حق است و اين مرگ (شهادت) سعادت، شما بهترين جواب تان آيه اي از قرآن است كه در سوره آل عمران آيه 55 مي فرمايد:

«اي كساني كه ايمان آورده ايد مانند آن ها نباشيد كه كافر شدند و گفتند به برادران خويش، هنگامي كه به سفر مي رفتند يا به جنگ مي رفتند كه اگر مي ماندند نزد ما، نمي مردند و كشته نمي شدند، تا قرار دهد خدا آنان را با حسرتي در دل هاي آنان و خدا زنده مي كند، مي ميراند و خدا بر آن چه مي كنيد آگاه است».

وصيتم به پدر گرامي، نورديده ام: پدرجان تو را دوست دارم اما اكنون اسلام عزيز بيش تر دوست دارم، زيرا هرچه داريم از اسلام داريم، بنابراين در شهادت من ناراحت مباش، زيرا مرا خدا به شما داد و شما مرا به خاطر اسلام پرورش داديد و راهي جز فدا شدن در راه اسلام شايسته من نبود، پدرم خدا مي داند آن هنگام كه شما را خسته در خانه مي ديدم چقدر شرمسار بودم كه نتوانسته و نمي توانم جبران كنم ولي از شما مي خواهم كه مرا ببخشيد و بر ناداني من رحم كنيد و عفو، پدر عزيزم برايم دعا كن تا خدا از من درگذرد و از كوتاهي بزرگي كه در حق شما كرده ام، پدرم مرا ببخش، مرا ببخش، در روز محشر در پيش اباعبدالله شما را روسفيد خواهم ديد و با شهادتم اگر لياقتي داشته باشم شما در آن دنيا در نزد خودم خواهم خواند.

وصيتم به مادر عزيزم، عزيزتر از جانم و عزيزتر از همه وجودم: تو را نيز دوست دارم اما در اين زمان اسلام را و راه حسين(ع) كه فرزند فاطمه(س) است را بيشتر دوست دارم پس اگر از دست شما رفتم به خود غمي راه ندهيد زيرا من را براي اين جا بزرگ كرده بوديد و بايد من كه سربازي ناقابل هستم از خدا به دست شما بزرگ شده و به راه خدا به سوي خود او بروم، مادر خدا شاهد است از دستان پينه بسته و روي خسته تو و پدرم خجالت مي كشيده و مي كشم كه چرا نتوانستم از عهده زحمات شما برآيم ولي دعا كنيد كه خداوند از اين كوتاهي ما در حق شما درگذرد، مادرم بدان كه اگر شما در روح خود شاد باشيد روح من نيز شاد است و اگر به خود ناراحتي راه داده و كم ترين بي صبري نشان دهيد روح من نيز براي شما ناراحت خواهد بود پس با شايد خود مرا شاد كنيد البته گريه را بكنيد چون درد فراغ را خود چشيده ام و مي دانم چقدر سخت است ولي هدف تان گريه براي من نباشد، براي مظلوميت شهدا و به ويژه شهداي كربلا باشد و حق گريه كردن تان براي خدا باشد تا ثواب داشته باشد، ماردم صدقه براي رفع مظالم من يادت نرود و با فرستادن ثواب هاي قرائت قرآن ودعا و صدقه به سوي من از شدت گناهان من بكاهيد.

مادرم: من نيز در عوض از فاطمه زهرا(س) خواهم خواست كه شما را در روز محشر در كنار خويش جاي داد رويي سفيد در درگاهش و بلند مقام قرار دهد و به شما قول مي دهم كه به اذن خدا در آن دنيا در كنار هم خواهيم بود و از زير خجالت شما درخواهم آمد، ان شاءالله.

وصيتم به برادران عزيز و برزگوارم: برادرانم شما خوب وظيفه خود را مي دانيد و فكر مي كنم كه براي انقلاب مفيد هستيد، سفارشي كه به شما دارم اين كه هيچ گاه خدا را از ياد نبريد با شهادت من در راه خود مصمم تر شويد و راهم را كه راه حسين(ع) است رهرو باشيد در جامعه اي كه هستيد با تحصيلات و پشتكار خود و اعزام به جبهه و كمك به جنگ براي اسلام مفيدتر باشيد، دوست دارم شما با فعاليت خود براي اسلام، انقلاب و اسلام و امام مرا در آن دنيا روسفيدتر كنيد، من نيز به شما قول شفاعت مي دهم اگر شما را زحمت داده يا در حق تان كوتاهي كرده ام مرا ببخشيد.

وصيتم به خواهران مكرمه و گراميم: خواهرانم، هميشه به داشتن شما افتخار مي كردم و مي كنم زيرا شما زنان شيردلي هستيد كه هر كدام تان به نحوي قصد كمك به انقلاب و اسلام را داريد، شما وظيفه سنگيني به عهده داريد، چه شما كه معلم، مدير و يا خانه دار و يا كوچك و محصليد وظيفه شما معلمين بسيار سنگين است، مواظب باشيد كمي خطا نكنيد كه ؟؟؟ باشد، سعي كنيد در اين سنين هدف زندگي را به آن ها ياد دهيد، شما كه خانه دار هستيد با تربيت فرزندان نيكو و هم چنين با كمك خود به جبهه از نظر مالي و يا خانواده كمك بزرگي مي كنيد و شما كه محصليد خوب درس بخوان كه دوست دارم در آينده پيام رسان خون برادرت باشي تا آيندگان فرياد مظلوميت مان را بشنوند.

خانواده گراميم، پدر و مادر، خواهران و برادرانم: هنگامي كه جنازه ام را ديديد نگوييد ديگر او را نخواهيم ديد، و وقتي به خاكم مي سپاريد با من خداحافظي نكنيد زيرا قبر و مردن واسطه اي است بين اين دنيا و آن دنيا، به قول شاعر:

جنازه ام چو بديدي مگو فراق فراق

مرا وصال و ملاقات آن زمان باشد

مرا بگور سپردي مگو وداع، وداع

كه گور پرده جمعيت جنان باشد

وصيتم به دوستان و آشنايان: دوستان عزيز، مخصوصاً شما جوانان عزيز، قدر جواني خود را بدانيد، تمامي عمر خود را فداي اسلام كنيد كه بهترين راه از زيربار مسئوليت ها شانه خالي نكنيد، هميشه به فكر پيشرفت اسلام باشيد و پيشرفت خود را براي پيشرفت اسلام بخواهيد، هواي نفس خود را، مغلوب خود كنيد، گول دنيا را نخوريد كه به قول امام تمام گرفتاري مان از حب نفس و حب دنيا است، دوستي هايي كه برقرار مي كنيد از روي هواي نفس نباشد كه عاقبت جدايي است بلكه براي خدا باشد، دوست هاي خوب انتخاب كرده، دقت كنيد كه دوست خوب بسيار براي انسان در تمامي زمينه ها كمك است و اگر براي خدا دوست شويد لذتي مي بريد كه در دوستي هاي دنيوي نيست و به هم كمك كنيد و دست از امام، اسلام و انقلاب برنداريد، فقط به درس نچسبيد بلكه در كنار آن آگاهي و فعاليت داشته باشيد، در مسائل سياسي سهيم بوده براي انقلاب دفاع كنيد و بي تفاوت نباشيد كه در آن دنيا در قبال خون شهدا مسئول خواهيد بود، از خواب غفلت بيدار شويد و جواني خود را هدر ندهيد كه پشيمان نباشيد و در اين ايام كه بهترين ايام است براي آخرت توشه برگيريد و اما شما دوستاني كه مانده ايد و انتظار پيوستن به خيل شهدا را مي كشيد، مطمئن باشيدكه اگر شما براي خدا فعاليت كرده و اعمال تان خوب باشد ما شما را از ياد نمي بريم و دوست داريم شما را در بهشت در جوار خود ببينيم. پس بيمناك نباشيد كه با ساختن خود مي توانيد رو به خدا كرده و در جوار او باشيد هميشه در همه جا. در پايان از تمامي دوستان يا آشنايان و فاميل ها كه در حق آنها كوتاهي كرده و يا حق آن ها را خورده و پايمال كرده ام مي خواهم كه مرا ببخشند و حلال كنند كه خداوند از حق الله مي گذرد اما از حق الناس نمي گذرد. به اميد اين كه خداوند همه ما را مورد رحمت خود قرار دهد.

از همه التماس دعا دارم

والسلام علينا و علي عباد الله الصالحين

الاحقر، العبد العاصي، هديه اي از خدا و به سوي خدا

حسين عصاري آراني

10/ 06 /65 لشكر امام حسين(ع)


 خاطرات حسین عصاری آرانی

 خاطرات حسین عصاری آرانی

 خاطرات حسین عصاری آرانی

 خاطرات حسین عصاری آرانی

 خاطرات حسین عصاری آرانی

 خاطرات حسین عصاری آرانی

 خاطرات حسین عصاری آرانی

 خاطرات حسین عصاری آرانی

 خاطرات حسین عصاری آرانی

 آثار حسین عصاری آرانی

 آثار حسین عصاری آرانی

 آثار حسین عصاری آرانی

 آثار حسین عصاری آرانی

 آثار حسین عصاری آرانی

 آثار حسین عصاری آرانی

 آثار حسین عصاری آرانی

 آثار حسین عصاری آرانی

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع