گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

نجف علی صلواتی

محمد

پاسدار

1342/02/01

1360/08/02

دارخوین

گلزار شهدای امام زاده محمّد (ع) نوش آباد

نجف علی در سال 1342 درست در همان شبی که امام عزیزمان را از ایران به ترکیه تبعید کردند در نوش ­آباد دیده به جهان گشود. با پدر و مادرش در یک اتاق که آن هم به طور موقّت در اختیارشان بود زندگی می­کردند. در سن 5 سالگی به خاطر دور بودن محلّ کار پدرش به شهر کاشان هجرت نمودند. ایشان پس از دو سال به دبستان رفت و دوران ابتدایی را با موفّقیّت به پایان رسانید و در دورة راهنمایی بود که انقلاب اسلامی شروع شد و رژیم پهلوی را شناخت و در همان دوران در مسیر مبارزه با طاغوت گام نهاد. او با تشکیل جلسات و شرکت در راهپیمایی­ها و پخش اعلامیّه و نوار، این راه را ادامه داد تا انقلاب اسلامی به رهبری امام و یاری امّت به پیروزی رسید.

وی به روحانیّت علاقه خاصّی داشت و پیوسته می­گفت: که من طرفدار روحانیّت اصیل هستم. شهید بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، شب­ها درس می­خواند و روزها مشغول خیّاطی بود. او برای کسانی که درآمد خوبی نداشتند؛ مجّانی لباس می دوخت. با شروع جنگ تحمیلی، دست از کار و درس کشید و برای رفتن به جبهه به قم رفت و در آن­جا به عضویت سپاه پاسداران قم در آمد.

پس از 4 ماه به خاطر صداقتی که در ایشان یافتند او را برای پاسداری از منزل امام به جماران، قبله­گاه امید مستضعفان جهان اعزام نمودند. شهید به مدّت 4 ماه با سایر برادران پاسدار هم چون پروانه ای به گرد شمع، از امام(ره) حفاظت می کردند و از این­که به ایشان نوید داده بودند که پس از زیارت امام، او را به کربلای ایران برای مبارزه با یزیدیان خواهند فرستاد خوشحال بود و برای رفتن به جبهه روزشماری می­کرد. در یکی از مأموریت­هایی که به او محوّل شده بود بر اثر تصادف پایش شدیداً ضربه خورده بود و از بهداری به او استراحت داده بودند تا پایش خوب شود و برگردد. امّا به جای استراحت، در محلّ خدمت خود حاضر شده و وظیفه ای متناسب با وضعیّتش پذیرفت. گاهی هم که به مرخّصی می ­آمد خانواده خود را وصیّت می کرد. ایشان می­گفت: «من لیاقت شهادت را ندارم ولی اگر این افتخار نصیبم شد به مرگم افتخار کنید و بگویید که در تشییع جنازه­ام و در مجالسی که برایم بر پا می­شود تشریفات وجود نداشته باشد. مادرم هر وقت که به سر قبرم می­آیید شیون و زاری نکنید حتّی بلند گریه نکنید». شهید پس از تمام شدن مأموریتش در جماران چند مأموریت کوتاه انجام داد و در تاریخ 1360/07/27 دوشنبه به جبهة جنوب اعزام شد و پس از 4 روز در تاریخ 1360/08/2 به آرزوی دیرینه­اش رسید و شهادت نصیبش شد و با گلوی پاره شده هم چون جدّش امام حسین(ع) به دیدار خدا شتافت و با خون پاک خود راه شهیدان را پرفروغ تر نمود.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد


تعداد بازدید: 3545

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع