علی ستاری بیدگلی
فتح اله
بسیجی
کشاورز
1346/08/23
1365/12/12
شلمچه
گلزارشهدای امامزاده هادی (ع) بیدگل
22 آبان ماه سال 1346ش در خانهاى قديمى در محله ى دروازه بيدگل، كودكى چشم به جهان گشود كه نامش را به پيروى از مولايش، حيدر كرار عليه السلام ، على ناميدند. على تحصيلات ابتدائى را با مشكلات فراوان در مدرسه كاشانچى و تحصيلات راهنمائى را نيز در مدرسه نظام وفا به پايان رساند. پس از گذراندن دوران تحصيلى و اخذ ديپلم از هنرستان، در اوايل فروردين سال 61 ش با آمادگى حضور در جبهه به امدادگرى مشغول شد و طى چندين نوبت در جبهه حضور پيدا كرد. آخرين مرتبه در تاريخ 65/11/11 به جبهه اعزام شد و در عمليات كربلاى پنج شركت كرد و در گردان انبياء در منطقه ى عملياتى شلمچه شهد شهادت را نوشيد و پس از 10 سال انتظار خانواده، سرانجام پيكر پاكش در تاريخ 75/5/3 به خاك سپرده شد.
روحش شاد، يادش گرامى و راهش مستدام باد.
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام نامي محمد(ص) و به نام سيدالشهدا و مهدي(عج) و با درود و سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامي نائب بر حق آقا امام زمان(عج) و سلامتي اميد است وصيتنامه خود را آغاز ميكنم.
هرچند لايق نيستم سخني را به عنوان وصيتنامه بر روي كاغذ بياورم اما چون وظيفة شرعي است چند كلمهاي را مينويسم و كاغذهايي را سياه ميكنم. پدر و مادر عزيز و گراميم مرا حلال نماييد هرچند من لايق فرزندي شما نبودم اما به هرحال عضوي از شما بودم مرا حلال نماييد. از اين كه نتوانستم فرزند خوبي براي شما باشم مرا ببخشيد كه نتوانستم ذرهاي از محبتهاي شما را پاسخگو باشم. ولي افتخار كنيد كه عضوي از شما به درگاه خداوند قبول شده است. اگر من شهيد شوم افتخارش از شماست. پدر و مادرم شما بوديد كه با جبهه رفتن من مخالفت نكرديد و با چشم گريان ولي شادمان مرا روانة جبهه نموديد تا شهيد شوم. پس شما افتخار كنيد آري افتخار كنيد كه فرزند شما شهيد شده است. ولي در سوگ من اشك نريزيد چه افتخاري بالاتر از شهادت. ميدانم چه آرزوهايي در سر ميپرورانديد. ميدانم كه آرزوي دامادي مرا داشتيد. ولي بدانيد من به معشوقة خود رسيدم و او را به آغوش كشيدم. آري معشوقة من شهادت بود و من با او به ديار ابد شتافتيم. ناراحت نباشيد هنوز هم برادرانم نزد شما هستند. برادرانم و خواهرانم افتخار كنيد كه برادرتان شهيد شده است و ناراحت نباشيد. در منزل پدر و مادر را تنها نگذاريد و به آنها كمك كنيد. آنها آرزويشان به شماست. پس شما هم آنها را نااميد نكنيد. فاميلهاي مهربانم اگر خوبي از اينجانب نديديد به خوبي خود ببخشيد. شايد ما لياقت اين را نداشتيم، كه محبتهاي شما را جبران نماييم. ولي هميشه به ياد شما بودم. دوستان گراميم اگر من از نزد شما رفتم ولي روح من با شماست. از رفتن ظاهري من ناراحت نباشيد و شما هم اگر توانستيد راهم را ادامه دهيد. امت قهرمان و شهيدپرور همانطور كه هميشه در صحنه بودهايد و هميشه حضور خود را حفظ كنيد و پشت جبهه را تقويت نماييد. از روحانيت كه بدنة اصلي انقلاب اسلامي هستند اطاعت كنيد. امت قهرمان از اين كه جمعي از ميان شما ميروند ناراحت نباشيد اين را بدانيد كه درخت اسلام به خون احتياج دارد تا هميشه استوار و پابرجا بماند. هميشه در صحنه باشيد تا منافقان از پشت به شما خنجر نزنند. مبادا سستي از شما سر بزند كه موجب شادي دشمنان شود و خلاصه اين كه هميشه در صحنه باشيد و براي پيروزي رزمندگان اسلام دعا كنيد. از تمام دوستان و ديگران تقاضا دارم اگر بدي از جانب من به شما رسيده است به بزرگي خود ببخشيد و مرا حلال نماييد و در پايان آرزو دارم كه تمام رزمندگان با پيروزي كامل و سلامت به آغوش خانوادهشان بازگردند و آرزوي طول عمر امام تا انقلاب مهدي(عج) و در كنار مهدي(عج) را دارم و سلامتي اميد امام و امت
و السلام و عليكم و رحمه الله و بركاته
امضا علي ستاري
چه شد ياران كه بوي گل نيامد
صداي چهچه بلبل نيامد
علي پرپر زد و از آشيان رفت
ز جسم ما همي تاب و توان رفت
علي آرم جان و مهربان بود
بقامت همچنان سرو روان بود
علي گلگون كفن صد پاره تن شد
شهيد راه اسلام و وطن شد
چنين ميگفت شيداي سخنور
كه ما را افتخاري شد ميسر
علي كز دام اين دنيا رها شد
مصاحب با شهيد كربلا شد
كتاب عمر به جز حسن روي تو آيه نداشت
كسي به وسعت دستان مهر تو سايه نداشت
ورق ورق همه تفسير سوره سورة عشق
مرا به غير دعاهاي تو هيچ مايه نداشت
سؤال از همه كردم ز شرح زندگيات
به غير صبر ز دستت كسي گلايه نداشت