علی اکبر رنگینی نوش آبادی
رضا
پاسدار
1340/05/01
1363/06/28
ایستگاه حسینیه
گلزار شهدای امام زاده محمّد (ع) نوش آباد
علي اكبر در سحرگاه اول مرداد 1340 به دنيا آمد. او در دامان مادري پاك و پاكدل كه به حق ايفاي نقش پدري را نيز بر عهده داشت، پرورش يافت. مادر با تمام مشكلات، عزم خود را جزم كرد تا بر همة آنها پيروز شود.
علي اكبر شش ساله بود كه روانه مدرسه شد و دوران ابتدايي را با موفّقيّت سپري نمود. علي رغم ميل باطني مادر موفق به ادامة تحصيل نشد. علي اكبر وقتی دید مي تواند به فعاليت بپردازد و مسئوليت ادارة خانه را به عهده بگيرد. با اراده اي راسخ به كارخانه رفت تا با همت مردانه اش زندگي مادر عزيزش را از تنگنا و فقر مادي رها سازد. آري علي اكبر، با اين كه از نيروي جسمي كمي برخوردار بود، امّا روح والاي او حكم مي كرد، بي باك و صبور و قهرمان در ميدان كارزار همچون درختان كويري بي نياز از آب و بي چشم داشت از نوازش، استوار و مقاوم بايستد تا به زندگي مادرش جلوه اي ديگر بخشد.
او چون در سختي ها بزرگ شده بود و تاريخ محرومين را با عمق وجودش درك و لمس كرده بود كه انسانهاي تحت ستم جامعه چگونه زير چكمة جباران سركوب ميشوند، آواي دردمند و سوزناك محرومين را از گوشه و كنار كشورش از سياه چالهاي خفاشان شب پرست با گوش دل مي شنيد و در قلبش جوشش ايجاد مي كرد و جرقه هايي را انتظار مي كشيد تا اين كه صداي حق طلب پير جماران از نجف برخاست؛ چون نداي امام با فريادهاي دروني علي اكبر دمساز بود او را واداشت تا مجدانه بر عليه طاغوت بخروشد.
هنوز صداي تكبير و آزادي خواهي او را ديوارهاي كاهگلي روستايش سر ميدهند، ولي كوته فكران و ابلهان به جرم گستاخي در برابر ستمگران آزارش مي دادند. ظلمت كه بهپايان رسيد و صبح صادق دميد، آرامش به او دست داد، امّا چون پر تحرك بود، احساس خلأ مي نمود، و به همین علت به درك معارف اسلامي پرداخت و سپس تصمیم گرفت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامـي خـدمت نمـايد تـا قطـره اي از درياي بيكران نعيم خداوندي باشد. چندين بار به جبهه رفت و در عمليات متـعددي شركت نمود و سرآنجام در تاريخ 1363/6/28 در جبهه جنوب ايستگاه حسينيه به آرزوي ديرينه اش رسيد. پيكر مطهرش در گلزار شهدا امام زاده محمد نوش آباد بهخاك سپرده شد.
روحش شاد و راهش مستدام و پر رهرو باد
ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم واموالهم بان لهم الجنه یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون و عندا علیه حقا فی توراته و الانجیل و القرآن.
بهراستی که خداوند متعال خریدار جانها و مالهای مؤمنین است که در برابر آن بهشت عطا میکند و آنکه در راه خدا پیکار میکنند پس میکشند از دشمنان حق را و یا کشته میشوند این وعده خداوند است که در سه کتاب تورات و انجیل و قرآن آمده است.
به نام خداوند بزرگ که به یاد و ذکر او قلب ما آرام میگیرد و با درود و سلام به رهبران آسمانی مخصوصاً حضرت محمد ابن عبدالله(ص) و ائمه معصومین علیهم السلام و بر تمامی پیروان آنان از آغاز تاکنون و با سلام بر رهبر کبیر و بزرگوار انقلاب و با درود به ارواح پاک شهیدان اسلام مخصوصاً سیدالشهداء که آموزگار و معلم شهادت است و همه شهیدان انقلاب اسلامی و شهدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و شهدای 7تیر که در رأس آنان شهید مظلوم آیتالله بهشتی بود سخن خود را آغاز میکنم پروردگارا بنده حقیر در جهل و ناآگاهی بهسر میبرم خدایا ظلم کردم بر نفسم و اگر مرا نیامرزی و رحم نکنی البته روسیاه خواهم بود. پروردگارا تمام فکر و اعضایم گناه مرده است بنده امیدش به توست اگر مرا نپذیری پس چه کنم در خانه کی بروم که گمراه شوم پروردگارا تو را به چهارده معصوم سوگند میدهم گناهان مرا ببخش و بیامرز خدایا دلم میخواهد اگر لیاقت شهادت را داشته باشم با دست پر و قلبی پاک و خالص شهید شوی ای عزیزان و ای دوستان قدر این انقلاب اسلامی را بدانید و تا آخرین قطره خونتان از آن پاسداری کنید و قدر این رهبر الهی حضرت امام خمینی را بدانید که او یکی از بزرگترین نعمتهای خداست توصیه میکنم که از پیروان سرسخت ولایت فقیه باشید.
مادر عزیزم امیدوارم سلامهای گرم و خالصانه فرزندت را که از کربلاهای جنوب ایران نثارت میکنم بپذیری. مادرجان در این مدت عمرم زحمات زیادی برای من کشیدی مادرم همیشه خود را شرمنده میدانم از اینکه نتوانستم لااقل ذرهای از اینهمه زحمات و محبتهای شما را جبران کنم. مادرجان در زندگی رنج فراوان به شما دادهام ولی امیدوارم که از سر تقصیرات فرزند خود بگذری به محبت مادری ببخشید. مادرجان مرا در دامان پاک خودت بزرگ کردی و پیش تو امانتی هستم از طرف خدا نزد شما و روزی پیش او میروم و این هدیه ناقابل را به دست خودت تحویل دادی.
خواهر مهربانم اگر یک بچه خوب به جامعه تحویل دهی آنقدر ارزش دارد که نمیتوان آن را توصیف نمود و به قول امام عزیز به اندازه تمام عالم ارزش دارد و به طور کلی سعادت جامعه تربیت فرزند بستگی دارد. خواهرجان میدانم تو کسی را نداری هیچ نگران نباشید و صبر کن که خدا صابران را دوست دارد.
و السلام و علی من التبع الهدی