عباس رزاقیان آرانی
علی
بسیجی
بنا و قالیباف
1331/01/01
1362/12/17
جزیره مجنون
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
عباس در 1331 در خانواده اي مذهبي و متوسط به دنيا آمد والدينش به علّت مهر و محبت به خاندان اهل بيت(س) اين نام را برايش برگزيدند. فقر و عدم استطاعت مالي او را بر آن داشت تا به مدرسه نرود و به بنايي و قالي بافي مشغول شود. بعد از اينكه خدمت سربازي را به پايان رسانيد طبق سنت زيباي رسول اكرم(ص) ازدواج نمود و حاصل اين ازدواج 3 فرزند بود. در سال هاي انقلاب نور عليه ظلمت عباس حضوري مستمر و فعّال در مجامع و راهپيمايي ها داشت. پس از پيروزي انقلاب و شروع حملات دشمن، عزم خود را جزم كرد و در عمليات غرور آفـرين بيت المقدس شركت نمود. بعد از آن در عمليات رمضان بود كه از ناحيه پا زخمي و مدتي بستري شد و با ايمان و اخلاص و علاقه اي كه به جبهه و دفاع از اسلام و قرآن داشت بعد از مدتي عزم ديار عاشقان كرد لذا مجدداً براي سومين مرتبه با قدي چون سرو و با عشق به شهادت به جبهه رفت.از خصوصيات اخلاقي و روحاني اين شاهد هميشه جاويد از زبان همسنگرانش مي توان چنين گفت: در نماز جماعت شركت فعالانه داشت، چون وحدت امت حزب الله را مقرون و مرهون جماعت مي دانست. صوم و صلاه را از موارد ضروري مي دانست و چه بسا كه در روزهاي دوشنبه و پنج شنبه روزه مي گرفت و مي توان گفت از مصاديق بارز عليك بالصلواه الليل بود و نمازش مزين محفل گرم خانواده بود و چه شب ها كه جهت اقامة نماز شب و نيايش به درگاه باريتعالي در حال سجده ذات بي همتا بود.اگر بخواهيم كاتب حماسه آفريني هاي اين سالك طريقت توحيد شويم بايد اقرار كنيم ميسر نيست و قلم را جز نقصان كارايي ديگري نيست و نمي توان تمامي فعاليت هاي ايشان را در چند سطر بيان نمود.
بالأخره در عمليات پيروزمند خيبر با رمز يا رسول الله در منطقة جزيرة مجنون در 1362/12/17 به ديدار معبود خويش شتافت، با خون سرخش همچون پويندگان راه حق و فضيلت، اصول فرهنگ پر بار و غني اسلام را به تمام انسانهاي آزاد انديش آموخت.
از خداي سبحان مي خواهيم ما را در تداوم راه اين مشتاقان شهادت، مسافران كربلا قرار دهد. والسلام
يادش گرامي و راهش مستدام باد.
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون
(قرآن کریم)
با درود و سلام به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و به تمامی شهدای اسلام وصیتنامة خود را آغاز میکنم:
پدر گرامی و مادر مهربانم و خانواده و یکیک بچههای عزیزم و برادرانم و فامیلهای عزیز، اگر من شهید شدم هیچگونه ناراحت نباشید. چون ما یک امانتی بودیم در نزد خدا و آنطور که خدا صلاح دانست همان امانتی که داده، خودش هم پس میگیرد حال چه ما در آتش جبهه باشیم یا در لحاف منزل. بدانید که همه از اوییم و باید به سوی او بشتابیم و مرگ حق است و چه خوب است که مرگی پرافتخار نصیب ما گردد.
ای امت حزبالله سلام و درود بر شما از همه میخواهم در برابر خون شهیدان احساس مسئولیت نمایید و سعی کنید که با قدم، زبان و هرطور که میتوانید به جبهههای نبرد حق علیه باطل کمک نمایید.
ملت شهیدپرور با کسانی که از خدا بیخبرند و احتکار و گرانفروشی میکنند سخت مقابله کنید که اینها افرادی هستند ضدانقلاب.
از کسانی که تاکنون کمکی به این انقلاب نکردهاند میخواهم که بههوش آیند و دیگر فریب چپ و راستیها را نخورند و در درگاه خداوند توبه کنند.
وصیتی دارم به کسانی که در این دنیا ثروتمند هستند، از آنها میخواهم که ثروت خود را در راه خدا هدیه کنند و گرنه ثروت آنها [را] به نابودی خواهد کشید.
وصیتم به همسر مهربانم: همسرم از شما میخواهم که فرزندان مرا که تعلق به خود شما دارند در تربیت آنها بکوشی و زینبوار آنها را تربیت نمایی که آیندة خوبی برای جمهوری اسلامی داشته باشند.
والسلام
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی حتی کنار مهدی خمینی را نگهدار.
امضاء
عباس رزاقیان