گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

غلام رضا رجایی

حسن

بسیجی

کارگر

1346/01/01

1361/02/16

خرمشهر

گلزار شهدای امام زاده محمّد (ع) نوش آباد

« یا ایّتها النّفس المطمئنّة ارجعی الی ربّک راضیة مرضیّة »

هان ، ای جان آرامش گرفته ! به جانب پروردگات برگرد در آن حال که خشنود از خدای خویش هستی و خدایت از تو خشنود .

این بار سخن از شهیدی دیگر است، شهیدی که در سنین نوجوانی زندگی را رها کرد و به سوی حق شتافت . آری ! شهید غلامرضا رجایی ، توفنده ای که هیچ گاه از پای ننشست و مردانه جنگید و مردانه شهید شد .

غلامرضا در سال 1346 در خانواده ای مذهبی در شهر نوش آباد متولّد شد .

وی از همان اوایل زندگی ، نوای سرشار از عاطفه و گذشت بود و لذت های زودگذر دنیای در اراده استوارش بی مقدار می نمود .

شش ساله بود که به تحصیل مشغول و تا پایان ابتدایی را در مدرسه شهید ناصر فکری به پایان دورة رسانید و اوقات فراغت را به مطالعه کتب مذهبی و سیاسی

می پرداخت .

با شروع انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) فعّالانه وارد جریان نهضت اسلامی شد و علیه رژیم منحوس پهلوی به فعّالیّت پرداخت .

در بحبوحة انقلاب بود که به علّت کمی درآمد خانواده ، درس را رها کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به استخدام کارخانه شماره دو کاشان در آمد .

با شروع جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران ، مشتاق رفتن به جبهه شد تا این که پس از گذراندن دوره آموزش نظامی ، در آذر ماه 1360 به جبهه های جنوب اعزام شد و حدود سه ماه در سنگرهای دفاع از میهن اسلامی و خونین شهر پرداخت که در این سفر مجروح و مدّتی را به وطن بازگشت و چند ماه را در کارخانه مشغول کار شد . پس از مدّت چهار ماه مجدّداً در تاریخ 1361/11/11 عازم خرمشهر شد و در تاریخ 1361/2/16 در عملیات پیروزمندانه بیت المقدّس شرکت کرد و در حین اجرای عملیات به شهادت رسید .

روحش شاد و راهش پررهرو باد !


تعداد بازدید: 3736

بسم اللّه الرحمن الرحیم

« اینَ ما تَکونوا یُدرِککُمُ المَوتَ وَ لَو کُنتُم فی بُروجٍ مُشَیَّدهٍ

یا اَیُّها الَّذینَ امَنوا ما لَکُم اِذا قیلَ لَکُم انِفِروا فی سَبیلِ اللّه اثّا قَلتُم اِلَیَ الأرضِ اَرضیتُم »

سوره نساء آیه 78 – سوره توبه آیه 38

هر کجا باشید مرگ شما را می گیرد اگرچه در برج های بسیار محکم و بلند باشید . ای کسانی که ایمان آورده اید چرا هنگامی که شب ها گفته می شود به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید سستی و سنگینی می کنید و بر زمین می چسبید .

- با سلام و درود فراوان به رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران و با درود به روان پاک شهیدان به خون خفته صدر اسلام و با سلام به ملّت شهیدپرور ایران .

- اینک رزمنده ای از جبهه حق علیه باطل وصیّت نامه ای برای ملّت قهرمان ایران

می نویسد .

- ای مردم شریف و غیور ایران ! از شما خواهش می شود که خودم و امام را تنها نگذارید حتّی یک لحظه و با اتّحاد خود ، مشت محکمی بر دهان ابرقدرت ها و خونخواران جهان بزنید .

- از خواهرم ! تقاضا می کنم که بر مرگ شرافتمندانه من گریه نکنی و مانند

زینب (س) راه برادرت را دنبال کنی .

- برادرانم ! هم در عزای من برای مرگ من گریه نکنند و مانند سجاد راه مرا و شهیدان دیگر را دنبال کنند و رهرو اسلام و امام بت شکنمان حضرت آیت اللّه العظمی امام خمینی باشند .

- ای ملّت ! من کوچک تر از آنم که برای شما پیام بفرستم ولی از شما خواهش می کنم هرکس در هرکجا خواست تفرقه و نفاق بیندازد او را از راه عدل اسلامی به محاکمه بکشید . من خود خوشحالم که توانستم راه حسین (ع) را دنبال کنم .

- ای مادر ! من می دانم که منتظر من بودی تا برگردم و در کنار شما زندگی کنم ولی خدا خواست من به آرزویم برسم و در بهشت آخرت شما را شفاعت کنم . جنازه مرا حتماً باید در سمت چپ حسن محمّدی به خاک بسپارید طرف دیوار تا من خانه ابدیم در کنار حسن باشد .

- من از پدر و مادرم ! می خواهم که مانند والدین محمّدی باشند و هرگز در مرگ من گریه نکنند چون منافقان چشمشان به شما هست .

- ای ملّت ! سنگرهای شما مسجد است و شما سنگرهایتان را حفظ کنید . دعای ندبه و کمیل را بخوانید ، دعای توسّل به ائمه را حتماً هر شب بخوانید . معجزه ای را که یکی از برادران در نزدیکی های شب حمله دیده بود می نویسم .

برادرمان می گفت شب چهارشنبه دعای توسّل را می خواندیم و همه خوابیدند به جز من ، ناگهان دیدم تمام آسایشگاه و محوطه روشن شد . من از آسایشگاه بیرون آمدم، دیدم امام زمان سرتاپا سبز پوشیده و کنار پرچمی ایستاده ، سلام کردم حرفهایم را زدم امام گفت : « برو به بچّه ها بگو بیایند من آمدم » . هر کاری کردم هیچ کدام از برادران از خواب بیدار نشدند برگشتم آمدم حیاط و به امام گفتم :

« بیدار نمی شوند » بعد در موضوع جنگ به او گفتم شما حمله را شروع کنید من در کنارتان هستم و این حمله نهایی است و ناگهان از چشمم ناپدید شد و من ماندم تنها .

- از برادران و خواهرم ! عذر می خواهم که نتوانستم وصیّت امه عالی برای شما بنویسم . والسّلام علیکم


گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع