محمود حسامی
غلام حسین
پاسدار
نظامی
1346/02/01
1365/11/07
شلمچه-زید
گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران
محمود حسامی در اوّل اردیبهشتماه 1346 در آران متولّد شد. محمود در کنار تحصیل علم، به یادگیری و حفظ قرآن میپرداخت، بهطوری که قاری و حافظ بخشي از قرآن کریم بود.
او كه در كارها، برادر شهیدش، شهید احمد حسامی را سرمشق و الگوی خود میدانست، بعد از اخذ دیپلم و از ابتدای سال 1363، برای شرکت در میدان جنگ و پیوستن به صفوف مدافعان کشور، همچون برادرش داوطلبانه راهی جبهههای نبرد شد.
از پادگان امام حسین(ع) اصفهان، افراد كم سن را به جبهه اعزام نمیکردند. در سال 64 محمود با این که جثهاش کوچک بود ولي به دلیل تهریشي كه داشت بزرگتر از بقیه به نظر میرسید براي همين به منطقه اعزام شد.
بچّههای گردان امام حسین(ع) به علت صداقت و ایمان و شهامت و زرنگی و خصوصيّاتي كه در مناطق پدافندی نظیر جزیره ی مجنون از محمود دیده بودند، علاقه ی زیادی به او داشتند.
روزی در مراسم پیادهروی در منطقه، قرار بود بچهها خود را با سرعت به بالای کوه برسانند. شهيد محمود حسامی اولین كسي بود که با فاصله زیادی از بقيه، خود را به قله رساند. به دليل همين خصوصيات، قرار شد محمود را بهعنوان بیسیمچی فرمانده گردان انتخاب کنند ولي خودش قبول نمیکرد و میگفت: دوست دارم در عملیات بجنگم. تا این که بعد از گذشت مدت کوتاهی، محمود به سِمت فرماندهي دسته انتخاب شد.
محمود كه به همراه گردانش در مرحله ی دوّم عملیّات والفجر8 وارد منطقه شده بود، اشتیاق زیاد برای عملیّات داشت ولي مجروح شدنش مانع حضور فعّال او در عملیات شد. او كه کف پایش مجروح شده بود با ناراحتي به دوستانش ميگفت: یکسال است که منتظر عملیّات بودم و میخواستم از دشمن بعثی انتقام بگیرم ولي حالا که عملیّات شروع شده کف پایم ترکش خورده و نمیتوانم راه بروم. او با اسلحه، خودش را چهار دست و پا روی خاکریز میکشيد و از این که نمیتوانست بجنگد افسوس ميخورد.
محمود در تاریخ 1365/11/7و در عملیّات کربلای5 زخمی شد و هنگام انتقال به پشت جبهه، به برادر شهیدش پیوست.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
« مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدِنی عَرَضَی وَ مَن عَرَضَیَ اَحَبنَّی وَ مَن اَحَبنَّی عَشَقَنی وَ
مَن عَشَقَنی عَشقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلیَّ دیَتُهُ وَ مَن عَلَیَّ دیَتُهُ فَانَادیَتُهُ »
- به نام اللّه پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام خدمت خلیفه او حضرت
مهدی (عج) یگانه منجی عالم بشریّت ، بزرگ مصلح گسترنده دین اسلام و برافرازنده پرچم لا اله الا اللّه در سراسر گیتی و با سلام خدمت نائب بر حقّش حضرت امام خمینی و به امید به احتزاز درآمدن پرچم اسلام در کربلای حسینی و سایر ملل زیر سلطه به خصوص قدس عزیز این قبله اوّل مسلمانان .
- بر حسب وظیفه شرعی هر فرد مسلمان وصیّت نامه خود را آغاز می کنم ؛
ابتدا سخنی چند با امّت شهیدپرور ؛ امّت مسلمان و شهیدپرور ! تا می توانید خود را در ولایت فقیه فرو برید به دستورات آن ها عمل کنید و پشتیبان آن باشید تا این نهضت به پیروزی نهایی برسد . نگذارید بر اثر سهل انگاری و بی توجّهی ثمرة هزاران خون شهید پایمال شود و خدای ناکرده ملّت و کشور به دوران خفقان گذشته برگردد .
- مردم ! دنباله رو امام عزیز باشید و به دستورات او عمل کنید و قدر او را بدانید ، برای او دعا کنید که خداوند او را تا انقلاب قائم آل محمّد برای ما نگهدارد .
« إن شاء اللّه »
- پدر جان ! شما خودت می دانی من حقّ فرزندی را اَدا نکردم ، از تو می خواهم که مرا ببخشید و حلال کنید ، از تو می خواهم که در مقابل مصائب و بلاها صبور باشید و هم چنین کوه استوار باشید ، چرا که صبر بر بلا و مصائب سازنده است و هم چنین از شما می خواهم که از خدا برایم طلب مغفرت کنید تا شاید خدا قدری از آن گناهان بزرگ را بیامرزد .
- مادر جان ، مادر عزیزم ! می دانم که شما چقدر برای ما زحمت کشیده اید ، چه
رنج هایی در طی سال هایی که مرا بزرگ می کردید تحمّل کرده ای و چه
شب هایی را برای خواب من با بی خوابی گذرانده ای ، می دانم در این چند ساله چه مشکلاتی به شما رسیده است و می دانم که شما چقدر در غم فرزند عزیزت و برادر گرامی و عزیزم که او را بسیار دوست می داشتی هنوز عزادار هستید .
- مادر جان ! از تو می خواهم مرا حلال کنید ، مرا که برای زحمات زیادی
کشیده ای و من نتوانستم آن ها را جبران کنم و از تو قدردانی کنم . إن شاء اللّه که خدا مزد و اجرتان را بدهد .
- مادر عزیزم ! از شما می خواهم که در مقابل مشکلات هم چون زینب کبری (س) استقامت کنید و کوچک ترین عجز و ... کلمه نامشخص ... به خود راه ندهید چرا که دشمنان از این مسائل خوشحال می شوند و از شما می خواهم که از خدا بخواهید تا مرا مورد آمرزش قرار دهد چرا که دعای پدر و مادر در مورد فرزند مستجاب می شود .
- خواهران عزیزم ! از شما می خواهم که حجاب را کاملاً اسلامی رعایت کنید ،
چرا که اگر به وصیّت شهدا عمل نکنید در دنیا و آخرت مسئول خواهید بود . حجاب را رعایت کنید تا هدف را از دست ندهید . شما خواهران باید حضرت فاطمه (س) و زیبن النویتان باشد به آن ها بنگرید که در دنیا چگونه زیسته اند و چقدر دل به دنیا بسته اند و چقدر به فکر آخرتشان بودند . از شما خواهرانم
می خواهم که اگر از طرف من رنجی دیده اند مرا به بزرگواری خودشان ببخشند و از شما می خواهم که مرا به خاطر آن همه زحمت هایی که برایم کشیده اید و من از آن ها قدردانی نکرده ام ببخشید ، امیدوارم که خدا اجرتان بدهد .
- خدایا ، خدایا ! تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار .
والسّلام