ابوالفضل جندقیان
حشمت اله
سرباز ارتش
1345/01/01
1366/10/04
ایلام
گلزارشهدای امامزاده هادی (ع) بیدگل
ابوالفضل در تاريخ 1345/1/5 در خانوادهاى مذهبى چشم به جهان گشود. او مقطع ابتدايى و راهنمايى را گذراند. در نهضت اسلامى ايران به رهبرى امام خمينى قدسسره در تظاهرات و راهپيمايىها شركت كرد.
او براى گذراندن خدمت مقدّس سربازى، آموزشى عمومى را به مدّت سه ماه در شيراز طى نمود و بعد از آن به منطقه ى جنگى غرب (مهران و ميمك) اعزام شد و مدّت 24 ماه در آن منطقه و در كنار ديگر رزمندگان مشغول پاسدارى از نظام جمهورى اسلامى ايران گرديد.
ابوالفضل روزهاى آخر خدمت سربازى در حين مرخصّى بيمار شد و بدنش فلج گرديد و زبانش از تكلّم افتاد. مدّتى در بيمارستان 1503 ارتش بسترى شد. پس از ترخيص از بيمارستان حالش وخيمتر گشت و مجدّدا بسترى گشت. او با تضرّع به درگاه خداوند و ائمه اطهار عليه السلام شفاى خود را طلبيد. شبى در خواب سيّدى نورانى را ديد كه او را شفا داده است. پس از آن كه حالش خوب شد عازم منطقه ى جنگى ميمك گشت و نهايتا در تاريخ 1366/10/4 شهد شيرين شهادت را نوشيد.
روحش شاد، يادش گرامى و راهش مستدام باد.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
به نام الله كه به ما هستي بخشيد. به ياد الله آن خدايي كه نام او راحت روح است و پيغام او مفتاح الفتوح است و ذكر او مرحم دل مجروح است و مهر او بلا نشينان عالم را كشتي نوح است. به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان گلگون كفن و ياري دهنده مستضعفان و درهم كوبنده مستكبران شرق و غرب و نابوده كننده كفر جهاني...
با درود و سلام بر پيامبران اسلام از آدم تا خاتم حضرت ختمي مرتبت محمد بن عبدالله(ص) و با درود و سلام بر امامان معصوم و مظلوم، با سلام به پيشگاه يگانه منجي عالم بشريت حضرت مهدي صاحبالزمان روحي و ارواح العالمين الفداء و با درود بر نائب خاص و برحقش رهبر عظيمالشأن انقلاب اسلامي خميني بتشكن و با سلام و درود به روان پاك و مطهر شهيدان به خون آغشته از هابيل تا كربلاي سرور شهيدان عالم حضرت حسين بن علي(ع) و با درود به روان پاك شهداي انقلاب و جنگ تحميلي و با سلام به خانوادههاي معظم شهداي عزيزمان كه اميدوارم خداوند متعال به آنها صبر و اجر عظيم عنايت فرمايد. اكنون كه قلم در دست خود گرفته و روي صفحه كاغذ مينويسم ساعت حدود 5/10 شب است كه در جبهههاي خونرنگ مهران در ميان سنگرم زير چراغ فانوس نشستهام و اينجانب ابوالفضل جندقيان طبق وظيفهاي كه دارم چند جملهاي از وصيتنامهام را روي صفحه كاغذ مينگارم كه اگر سعادت شهادت در راه معبودم نصيبم شد به يادگار بماند. خداوندا توفيق شهادت در راهت را به من عطا فرما كه آرزوي ديرينه من است. آمين يا رب العالمين
و ما النصر الا من عندالله العزيز الحكيم (قران مجيد)
ان محبت الحسين حرارت في قلوب المؤمنين لا تبرد ابداً:
همان محبت حسين بن علي(ع) حرارتي است در قلبهاي مؤمنين كه هرگز خاموش شدني نيست.
السلام عليك يا اباعبدالله و علي الارواح التي حلت بفنائك عليكم مني جميعاً سلام الله ابداً ما بقيت و بقي الليل و النهار و جعل الله آخر العهد مني لزيارتكم.
امام حسين(ع) در روز عاشورا فرمودند:
ان كان دين محمد لم يستقم الا بقتلي فياسيوف خذيني
اگر آيين محمد(ص) جز با كشتن من استوار نميگردد پس اي شمشيرها مرا دريابيد.
انشاءالله ما سربازان اسلام نيز از پيروان مكتب آن حضرت بود و آرزوي ما نيز شهادت در راه آن مولا و آقا ميباشد. وصيتم به امت قهرمان و شهيدپرور اين است كه پيرو خط امام عزيزمان و پشتيبان ولايتفقيه باشيد كه دنياي استعمار از اين مطلب بزرگ به زانو درآمده و انشاءالله با اتحاد و انسجام شما امت قهرمان نابودي او حتمي و نزديك ميباشد بايد اضافه كنم كه افتخار بنده اين است در زماني به خدت مقدس سربازي مشغول هستم كه رهبر عزيزمان در يكي از سخنان گهربار خود فرمودند. در نظام جمهوري اسلامي ايران خدمت مقدس سربازي يك عبات است من نيز اميدوارم بتوانم در اين موقعيت بسيار خوب و حساس دين خود را به اسلام و قرآن ادا كنم و تا آخرين لحظات عمرم جان خود را در كف اخلاص گذارده و جانفشاني نمايم.
امت قهرمان شهادت فريضهاي است الهي كه نصيب بندگان گنهكاري چنن من نميشود و شهادت در راه خدا و پاسداري ازخون شهيدان لياقت و سعادت ميخواهد.
اينجانب بسيار خوشحال و مسرورم كه در ميان سنگرهاي نور عليه ظلمت به سر ميبرم در اينجا جملهاي از وصيتنامه شهيدي يادم آمد كه آن را ضميمه وصيتنامهام قرار ميدهم. نوشته بود جبههها منزلگه انسانهاي دلباختهاي است كه شيفته شهادت و عاشق وصالند و اين جمله پر محتواي او در اينجا برايم به اثبات رسيد به آنهايي كه توانايي دارند و به جبهه نميروند بگوييد به خدا قسم به حال خود قبطه خواهيد خورد و پشيمان خواهيد شد از همه شما عزيزان حلاليت ميطلبم.
وصيتم به پدرم: پدر عزيز و بزرگوارم: از آن روزي كه حضرت قمر بنيهاشم ابوالفضل العباس(ع) به من نظر لطفي نمود و مرا در آنحال سخت و مريض شفايم داد هر وقت نام قمر بنيهاشم ابوالفضل العباس به گوشم ميرسد لرزه بر اندامم ميافتد و بياختيار چشمهايم پر از اشك ميشود. پدرجان من از دوران كودكي تا به حال علاقه زيادي به اهلبيت عصمت و طهارت(ع) دارم اين ؟؟؟ مرهون ارادت شما نسبت به اهلبيت است كه مرا اينگونه عاشق و دلباخته آنها نموده است پدر بزرگوارم من به شما افتخار ميكنم و از ميان جبهههايي كه طبق فرمايشات شهيد مظلوم بهشتي دانشگاه آقا امام زمان(ع) است دست پينهبسته و زحمتكش شما را ميبوسم و عاجزانه از شما حلاليت ميطلبم.
وصيتم به مادر عزيز و مهربانم: ميدانم كه به لطف خدا روحيهاي بالا و قوي در شماست. انشاءالله صبر و استقامت شما در هجران و فراق من اجري عظمي در پي خواهد داشت مادرم ميدانم كه در دنيا و آخرت بعد از خداوند متعال و ائمه معصومين(ع) هيچكس به اندازه مادر بر گردن فرزند حق ندارد. مادر جان ميدانم منتظر آمدن من هستي و ميدانم كه هيچچيز جاي دوستي مادر به فرزند دلبندش را نميگيرد و ميدانم كه در دل تو چه ميگذرد اما در اين مقطع از زمان ياري از اسلام و قرآن و رهبر عزيز بالاتر از همه اينهاست. مادرجان ميدانم كه دوستي و مهر و محبت مادر و فرزند هيچوقت از هم جدا نميشود. اما اكنون مسئله اصلي جنگ است و هنگامي كه گرگصفتان بعثي به مملكت اسلامي و آب و خاك وطن ما تجاوز كردهاند بر ما جايز نيست كه ساكت و آرام بنشينيم و از خود دفاع نكنيم. مادر عزيزم در مصيبت من صبر كن كه خداوند صابران را دوست دارد و به آنها پاداشي عظيم عنايت ميكند و اگر خواستي برايم گريه كني بر امام حسين(ع) و علمدار بيدستش قمر بنيهاشم(ع) گريه كن كه اين اشكها ذخيره آخرت تو خواهد بود در پايان از شما حلاليت ميطلبم و برايت دعا ميكنم.
وصيتم به برادران عزيزم: از شما تشكر و قدرداني ميكنم كه هميشه به ياد من بوده و هستيد براي شما عزيزان آرزوي موفقيت و پيروزي در راه اسلام و قرآن عزيز را از خداوند متعال خواستارم. برادرانم بايد اين را بگويم كه مسئوليت و وظيفه شرعي شما سنگينتر شده است اميدوارم مرا ببخشيد و بتوانيد در راه انقلاب اسلامي قدمهاي مثبت بيشتري برداريد. برادرم عزيزم محمودرضا جان اميدوارم مرا ببخشيد و هيچوقت هشداي عزيزمان را از ياد مبر كه اينها به ما آبروي تازهاي بخشيدند. ما عزيزاني همچون عليرضا جندقيان و برادر شهيدش احمد عزيز را از دست داديم كه يادم نميرود او ميگفت ابوالفضل جان هميشه براي خدا كار كن و او را مدنظر قرار بده و گوش به حرف هيچكس ديگر مده.
برادرجان ما شهيداني هم چون مهدي جندقيان عزيزاني؟؟؟ همچون شهيد حاج شيخجواد قاسمپور و فرمانده شهيد عليمحمد اربابي و برادر شهيد جواد عنايتي را از دست دادهايم كه هنوز صدا و مناجات و دعا كميل، زمزمه يارب يارب يارب گفتن آنها در گوشم هست از دست دادهايم بر ما واجب است كه راهشان را ادامه دهيم.
برادر عزيزم حسينجان: تنها آرزويم اين است كه درس ديني خود را ادامه دهي تا به اهداف عاليه الهي دست يافتي و با كوشش پيش از پيش خود دل امام و امت و خانوادههاي معظم شهدا را شاد كني. برادران عزيزم در دعاهاي كميل و ندبه و زيارت عاشورا و توسل در قرائت قرآن و نمازجمعه و جماعات شركت كنيد و به ياد من باشيد و هميشه دعاي به امام عزيزمان را از ياد مبريد و او و همه خدمتكاران به اسلام و انقلاب را دعا كنيد. انشاءالله اميدوارم كه شما برادران عزيزم مرا ببخشيد و حلالم كنيد.
وصيتم به خواهر مهربانم: خواهرم اين را ميدانم كه خواهر علاقه زيادي به برادر دارد و ميدانم كه شما هميشه به ياد من بوده و هستيد و آرزو كه من از جبهه به سلامت برگردم اما در اين موقعيت حساس وظيفه شرعي من اين است كه در جبههها در ميان سنگرم با دشمنان اسلام و قرآن مبارزه كنم كه انشاءالله پيروزي از آن مسلمين است. خواهرم اميدوارم در خانه يار و غمخوار مادر عزيزمان باشيد و در كارهاي روزمره به او كمك بيشتري بكني كه وقتي پدر و مادر از انسان راضي باشند. خداوند متعال نيز خوشحال و خشنود خواهد شد. خواهرم از تو ميخواهم كه در مصيبت من صبر كني و در همه حال و هميشه در مدت زندگانيت پيرو مكتب قهرمان كربلا زينب كبري(س) بوده و آن بانوي بزرگ اسلام را الگوي خود قرار دهي و در وقت گريه كردن بر مصيبات عظيمي كه او ديد و محنتهايي كه در دوران عمرش كشيد اشك بر ديدگان جاري كني در پايان از نامههاي پر مهر و محبت شما كه برايم فرستادي و در ؟؟ جبهه به من روحيهاي تازه ميبخشيد تشكر و قدرداني مينمايم و شما يگانه خواهرم را به خداوند متعال ميسپارم. از همه فاميل و بستگان تقاضا درام كه مرا حلال كنيد و عده ديدار قيامت. انشاءالله
والسلام
ابوالفضل جندقيان