گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

حسن پهلوان زاده

رضا

پاسدار

1342/04/01

شهر آران وبیدگل

1362/01/22

شرهانی-فکه

گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران

حسن پهلوانزاده سال 1342ش، آن زمانى كه مردم شهيدپرور آران و بيدگل همانند مردم قم، ورامين و...به رهبرى امام خمينى قدس‏سره عليه رژيم قيام كردند و به دستگيرى رهبرشان توسّط رژيم منحوس شاه اعتراض گسترده‏اى داشتند، در آران متولّد شد.

از زمانى كه خود را شناخت در جلسات مذهبى و اجتماعى حضورى فعّال داشت. تنهايى را دوست نداشت و هميشه علاقه‏ مند بود در جمع دوستان انقلابى خود باشد و در راستاى پيروزى انقلاب فعّاليّت كند.

با شروع جنگ تحميلى عراق عليه ايران براى اعزام به جبهه و شركت در دفاع مقدّس لحظه شمارى مى‏كرد. اوّلين بار در تاريخ 60/5/15 به جبهه اعزام شد و در عمليّات ثامن ‏الائمه،كه منجر به شكست حصر آبادان گرديد، شركت كرد و از ناحيه‏ ى پا مجروح شد. پس از بهبودى نسبى مجدّدا در تاريخ 60/9/1 به جبهه رفت و در عمليّات فتح‏ المبين شركت كرد و براى سومين بار عازم جبهه شد تا در عمليات بيت المقدس شركت كند. چند ماه از ازدواجش نگذشته بود كه براى حضور در عمليّات والفجر يك، عازم مناطق جنگى شد و در اين عمليّات روحش به ديدار معشوق پيوست.

روحش شاد، يادش گرامى و راهش مستدام باد.


تعداد بازدید: 2801

انا الله و انا اليه راجعون

اِنَّ الله اشْتَري مِنَ المُؤمِنينَ اَنْفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِانَّ لَهُم الجَنَّه يُقاتِلونَ في سبيل الله فيقتلون و يقتلون و ذلك هو الفوز العظيم

(توبه، 111)

همانا خداوند جان و مال مؤمنين را به بهاي بهشت از ايشان خريداري كرده كه در راه خدا جهاد مي كنند، پس مي كشند و خود كشته مي شوند،...، و اين سعادت و پيروزي عظيمي است.

و من يقاتل في سبيل الله فيقتل او يغلب فسوف نوتيه اجرا عظيما

و هركه در راه خدا جنگ كند، پس كشته يا فاتح گردد به زودي او را اجري عظيم عطا كنيم.

و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون

به كساني كه در راه خدا كشته مي شوند مرده نگوييد بلكه آنان زندگانند و نزد پروردگارشان روزي مي خورند.

با سلام و درود بيكران به روان پاك شهيدان گلگون كفن از صدر اسلام تا به امروز و با درود و سلام به حضرت مهدي(عج) امام غائب و با درود بيكران به نائب بر حقش حضرت امام خميني و سلام بر شما ملت عزيز و مردم شهيدپرور آران و بيدگل

من بنا نداشتم كه در اين جا قلم فرسايي كنم و مزاحم شما برادران و خواهران كه براي تشييع جناز ة اين حقير آمده ايد شوم و اميدوارم كه اگر وقت شما را گرفته ام مرا ببخشيد، اما به حسب وظيفه كه هر مسلمان دارد كه به هنگام مرگ بايد وصيتي داشته باشد بر اين شدم كه چند جمله اي به عنوان وصيت بنويسم.

خدايا آن روزي كه تصميم به شهادت گرفتم و از همه چيز خود گذشتم و براي اولين بار وصيت نامه نوشتم، از همه دردها و غم ها آزاد شدم اما اي خداي بزرگ با اتكال به ايمان به تو و با توكل و رضاي كامل به فرمان تقديرت و به خاطر رسالتي كه بر دوش ما گذاشته اي و به ياد علي(ع) بي همتاي انسانيت و به راه حسين(ع) بزرگ شهيد عالم خلقت من گستاخانه و عاشقانه در درياي مرگ شنا مي كنم و در طوفان هاي حوادث غرق مي شوم و با اژدهاي مرگ پنجه مي افكنم و با شمشير شهادت سينة كفر و ظلم را مي درم و با اتكال به ايمان تو در مقابل همه كفار عالم مي ايستم.

خدايا من شمعم مي سوزم تا راه تو روشن كنم، فقط از تو مي خواهم كه وجود مرا تباه نكني و اجازه دهي تا آخر بسوزم و خاكستري از وجودم باقي نماند.

خداي من به ميدان مبارزه آمده ام در حالي كه از ضعف مالي خود آگاهي داشتم اما به اسلحه شهادت مجهز شدم و با قدرت و ايمان و عشق به ميدان آمدم عظمت روح را بر فرق ماده كوبيدم و از جان خود گذشتم تا از قيد و بندهاي مادي آزاد گردم و بتوانم با عظمت روح سخن بگويم، جز خدا چيزي نبينم و جز خدا چيزي نجويم و جز خدا چيزي نگويم و جز عشق به خدا چيزي نشوم. اي خداي بزرگ تو را شكر مي كنم كه راه شهادت را بر من گشودي، دريچه اي پرافتخار از اين دنياي خاكي به سوي آسمان ها برايم باز كردي و لذت بخش ترين اميد حياتم را در اختيارم گذاشتي.

خدايا، تو به من دستور دادي كه در راه تو قرباني شوم، فوراً اجابت كردم و مشتاقانه به سوي قرارگاه عشق حركت كردم، خدايا تو شاهدي كه درد و رنج هاي در راهت را تحمل كردم.

خدايا اما خواستي كه اين قرباني هرچه باشكوه تر باشد، لذا بهترين دوستانم و كسانم را به قرباني پذيرفتي و مرا در اشتياق منتظر گذاشتي.

خدايا هدايتم كن زيرا مي دانم كه گمراهي چه بلاي خطرناكي است. خدايا مرا از بلاي غرور و خودخواهي نجات بده تا حقايق وجودم را ببينم و جمال زيباي تو را مشاهده كنم. خدايا من كوچكم، ضعيفم، ناچيزم، پركاهي در مقابل طوفان ها هستم. به من ديده اي عبرت بين بده تا ناچيزي خود را ببينم و عظمت و جلال تو را به راستي بفهمم و به راستي تسبيح كنم.

خدايا خوش دارم گمنام باشم تا در غوغا و كشمكش هاي پوچ مدفون نشوم.

امروز افتخارمان اين است كه در راه عقيده اي جهاد مي كنيم كه به حقانيت آن كاملاً آگاهيم و غير از اين براي مان راهي نمي ماند كه يا پيروزيم و يا شهادت را چون اسلحه اي مرگبار بر فرق دشمن فرود آوريم.

اي خداي بزرگ تو را شكر ميك نم كه باب شهادت را بر روي بندگان خالقت گشوده اي تا هنگامي كه همه راه ها بسته شد و هيچ راهي جز ذلت و خفت و نكبت باقي نمانده است مي توان دست به اين باب شهادت زد و پيروزمند و پرافتخار به وصل خدايي رسيد.

قسم به خون پاك شهيدان جنگ تحميلي و شهيدان انقلاب اسلامي كه ما اجازه نمي دهيم هر وحشي ِخونخوار با تجهيزات و كمك استعمار به خاك پاك ميهن اسلامي ما بي ادبي و تجاوز و غارت و چپاول كند. ما نمي گذاريم كه منافقين فعاليت كنند ما برمي خيزيم و با آن چنان ضربتي كله صدام ها را خرد مي كنيم كه درس عبرتي براي او و همه متجاوزين باشد.

خدايا به شهادت سوگند، به زنداني هاي دربند بغداد سوگند، به علي(ع) و حسين(ع) سوگند به سوز دل عاشقان و ناله هاي نيمه شب فرزندان شهدا سوگن كه ما متجاوزين را به جهنم مي فرستيم. ما با خون خود اين لكه ننگ را از دامن تاريخ مي شوييم، كه يك خونخوار كثيف يك بازيچة استعمار و صهيونيسم جرئت نكند كه به خاك وطن عزيز ما و به انقلاب و امام عزيز ما چپ نگاه كند، ما از او انتقام خون شهيدان را مي گيريم و درسي فراموش نشدني به او و همپالگي هاي او كه ملوك نفرين شده زمين هستند مي دهيم.

و اما اي امام عزيز، ما همه گوش به فرمان تو هستيم كه حقا تو شايسته و نائب بر حق مهدي موعودي.

مردم عزيز تنها وصيتي كه به شما دارم اين است كه دست از امام برنداريد كه اگر برداريد كفران نعمت است و باعث خشم خداوند است. پشتيبان ولايت فقيه باشيد كه پشتيباني از آن پشتيباني از اسلام است، روحانيت متعهد و مسئول را پشتيبان باشيد كه اين ها فخر ملت ما هستند.

اما شما اي برادران كه مي توانيد به جبهه برويد چرا نمي آييد كه به فتواي امام واجب است آن ها كه مي توانند بروند، بروند، چرا هجرت نمي كنيد؟ كه امروز اسلام مطرح است قرآن كريم مي فرمايد: وَ ما لَكُم لاتُقاتِلون في سبيلِ اللهِ و لِلْمُسْتَضعَفين ِمنَ الرِّجالِ و النِّساءِ و الْوِلدان

«چرا در راه خدا و در راه آن مردم بيچاره از مردها و زن ها و بچه هايي كه در تحت شكنجه قرار گرفته اند نمي جنگيد».

كه اگر بياييد و مبارزه كنيد قران به شما وعده داده است كه:

«وَ مَنْ يُقاتِل في سبيل الله فيقتل او يَغلَب فَسَوفَ نؤتيه اَجراً عظيما»

«و هر كه در راه خدا جنگ كند پس كشته يا فاتح گردد به زودي به او اجري عظيم عطا كنيم».

وصيتم به مادرم: اي آن كه سال ها زحمت مرا كشيدي تا مرا به اين روز رساندي و در اين راه به قربانگاه فرستادي و قرباني كردي پس افتخار كن، مادرم تو زحمت مرا كشيدي و من در عوض اذيت تو را كردم و دلم مي خواهد كه مرا حلال كني، مادرم من نتوانستم حق فرزندي را به جا آورم.

مادرم، كوه باش و هم چون كوه استقامت كن، لحظه اي از نام و ياد خدا غافل مباش، مادر مهربانم، در مرگم گريه نكن كه دشمن گريه كند تا بميرد، خوشحال باش و در در تشييع جنازه ام شركت كن و پيشاپيش خواهران حركت كن و با مشت گره كرده فرياد بزن كه «اسلام پيروز است» «منافق و كفار نابودند»

وصيتم به پدرم: پدرم نمي دانم كه چگونه با تو سخن بگويم، خيلي برايم زحمت كشيدي و من نتوانستم كه حقت را ادا كنم، پدر عزيزم اگر بدي و خلافي از من ديدي به بزرگواري خودت ببخش.

وصيتم به برادرم: برادرم، سلام، اميدوارم كه حالت خوب باشد، برادر عزيزم، من خجالت مي كشم كه با تو سخن بگويم، من نتوانستم براي تو يك برادر باشم، اما ديدم كه چقدر براي من زحمت كشيدي و نمي دانم كه چگونه از تو تشكر كنم، لذا مرا به بزرگي خودت ببخش.

وصيتم به خواهرانم: خواهرانم، حجاب شما از خون من بر پيكر دشمن كوبنده تر است، خواهرم، دشمن از حجاب تو بيشتر هراسان است، پس حجاب را سرلوحه خود قرار دهيد كه اين خود يك مبارزه با دشمن است. خواهرانم، زينب وار پيام خون شهيدان را به جهانيان برسانيد و هم چون زينب(س) با ناملايمات دست و پنجه نرم كنيد. خواهران خوب من، شما را خيلي اذيت كردم و شما در عوض با من مهرباني مي كرديد و من حالا خجالت مي كشم كه در اين جا با شما سخن بگويم.

و اما تو همسر عزيزم: من به مهماني خدا رفتم و بدان كه تو به ياد تو هستم و خواهم بود و اين خواست خدا بود كه من را به نزد خود برد و چه سعادتي بهتر از اين براي من بود و من تو را به خداي بزرگ مي سپارم و برايت آرزوي موفقيت مي كنم، اگر در طول يك ماهي كه پيش تو بودم از من خلافي ديدي مرا ببخش.

وصيتم به دوستانم: دوستان عزيز پاسدار و بسيجي بكوشيد كه هر چه بيشتر از اين انقلاب را صادر كنيد و با كساني كه مي خواهند جلو حركت اين انقلاب ايجاد كنند، مبارزه كنيد.

با سلام بر مهدي(عج) و امام خميني، براي تمام برادران و خوهران آرزوي موفقيت مي كنم. ضمناً بر سر در خانه مان پرچم خونين انقلاب اسلامي را بزنيد و پرچم مشكي نزنيد. به اميد پيروزي حق بر باطل و نابودي كفر جهاني.

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار

حسن پهلوان زاده

شهرك دارخوين

13/ 01/ 1362

«و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون»

با نام خدا و با درود به پيشگاه امام زمان(عج) و نايب بر حقش حضرت امام خميني(مدظله العالي) و با سلام بر شهيدان گلگون كفن انقلاب اسلامي ايران وصيت نامه خود را آغاز مي كنم. من قصد نوشتن نداشتم لكن به اقتضاي طبيعت و نسبت به وظيفه شرعي خود لازم دانستم قدري با خانواده و دوستان و آشنايان و همسنگران و ملت شهيدپرور كه من برادر كوچك آن ها هستم قدري درددل كنم:

به نام خداي كريم و رحمان به نام آن كه تمام گناهان و عيبهايم را پوشاند. خدايا هدايتم كن زيرا مي دانم كه گمراهي چه بلاي خطرناكي است. خدايا مرا از بلاي غرور و خودخواهي كه سراسر وجودم را در برگرفته نجات ده تا حقايق وجود را ببينم و جمال و زيبايي تو را مشاهده كنم. خدايا كوچكم، ضعيفم، ناچيزم ديده اي عبرت بين ده تا ناچيزي خود را ببينم و عظمت و جلال تو را به راستي بفهمم و راستي تسبيح كنم. خدايا خوش دارم گمنام و تنها باشم تا در غوغاي كشمكش هاي پوچ مدفون نشوم. خدايا دردمندم. روحم از شدت درد مي سوزد، قلم مي خورشد، احساسم شعله مي كشد، و بندبند وجودم از شدت درد صيحه مي كشد، تو مرا در بستر مرگ آسايش بخش، خسته شده ام ديگر آرزويي ندارم، به جز آرزوي رسيدن به تو. احساس مي كنم كه اين دنيا ديگر جاي من نيست. دنيايي كه مستضعفين زير سلطه اند و ناله مي كشند چرا به فرياد آن ها نرسيم و من نمي توانم اين صحنه دنيا را مشاهده گر باشم. پس مي روم و در راه آزادي آن ها تا آخرين لحظه جانم و تا آخرين قطره خونم مي ايستم. خدايا به سوي تو مي آيم از عالم و عالميان مي گريزم تو مرا در جوار رحمت خود سكني ده و باز خداوندا سپاس و ستايش تو را كه اندكي به من مهلت دادي تا اسلام واقعي را بشناسم و در احياء دين مبين اسلام خون ناقابل خود را فدا كنم. در اين برهه از زمان هر جوان مسلمان و يا هر فردي كه خود را مسلمان مي خواند و پيرو مكتب مقدس اسلام مي داند وظيفه دارد كه در راه اعتلاي اسلام كوشا باشد.

جوانان عزيز! خواهران و برادران عزيزم همواره گوش به فرمان امام عزيز و رهبر بيدارمان باشيد و روحانيت مبارز و متعهد را تنها نگذاريد و همواره همراه روحانيت باشيد كه روحانيت دلسوز به اسلام است، دلسوز به جامعه است. فرامين امام عزيزمان را با جان و دل پذيرا باشيد. چه زيباست شهادت و به ديدار خدا رفتن. در شهادتم كسي گريه نكند هر كس كه به راه من ايمان دارد سلاح به دست گيرد و به ميدان مبارزه عليه كفر آيد. به تمام همرزمانم توصيه مي كنم همان طور كه تاكنون هرگاه كسي از ما شهيد شد ديگر برادران با روحيه بهتري سلاح را به دست گرفته و به سوي دشمن مي تازد.

وصيت به پدرم. پدرجان ناراحت نباش. من نمرده ام. من شهيد شده ام. من راه انبياء را پيموده ام. من به لقاءالله پيوستم. آخر آرزويم اين بود. پدرجان افتخار كن و هرقدر مي تواني به بيچارگان كمك كن و مي دانم كه خودت از همه محتاج تري. لكن خدا ياري دهند بيچارگان است. پدرجان من خيلي شما را اذيت كردم اميدوارم كه از گناهانم بگذري و مرا ببخشي.

وصيت به مادرم. مادرم كوه باش و چون كوه مقاومت كن. من در راه خدا شهيد شدم افتخار كن قامتت را استوار كن و با مشت گره كرده نداي الله اكبر و خميني رهبر را سر ده. مادرجان من نمي دانم كه چگونه از تو تشكر كنم واقعاً كه نمي توانم تو خيلي برايم زحمت كشيدي و من در عوض تو را زياد رنج دادم. اميدوارم كه خدا از سر گناهانم بگذرد.

وصيت به برادرم. برادرجان شجاع باش و با دشمنان اسلام با يك دست قرآن و با دست ديگر سلاح برگير و در خط مقدم يا در پشت جبهه براي تداوم انقلاب اسلامي كوشا باش. برادرجان خانواده را تسلي بده تا در راه شهيد شدن من گريه نكنند و به جواني علي اكبر امام حسين(ع) گريه كنند.

خواهرانم. عفت و پاكدامني را سرلوحه زندگي خود قرار داده و زينب وار در مقابل دشمنان اسلام ايستادگي كنيد تا سر حد امكان از اسلام و جمهوري اسلامي به رهبري امام عزيز خميني كبير دفاع نماييد.

دوستان و همكلاسي هايم. دوستان خوبم من راه خود را پيدا كرده ام و به هدف خود كه اسلام راستين بود رسيدم. اميدوارم كه همه شما در راه پيشبرد اهداف مقدس اسلام كوشا باشيد و سنگر مدرسه را رها نكنيد و سعي كنيد كه محيط مدرسه را سرشار از ايمان و تقوا نماييد. برادران عزيز اگر خداي نكرده هنوز هم معلمي در مدرسه هست كه مكتبي و حزب الهي نيست و دلسوز جامعه و دانش آموز نيست او را اخراج كنيد و گزارش دهيد كه اگر اين كار را نكنيد فرداي قيامت مسئوليد.

پدر و مادرم اگر جنازه فرزندتان حسن به دست تان نرسيد ناراحت نباشيد چون براي شهيد فرقي نمي كند اگر جنازه باشد يا نباشد از لحاظ اين كه شهيد به خدا مي رسد. فقط به خود بباليد كه من به مانند امام حسن(ع) فداي قرآن و مكتب مقدس اسلام شدم. مادرم معامله با خدا خيلي مهم است شما با خدا معامله كرديد و سرافراز باشيد كه در اين معامله پيروز شديد و فرزند خودتان را در اين معامله به خدا سپرديد.

پدرم مادرم، خواهران و برادر عزيز و دوستان و آشناييان اگر من شما را اذيت و آزار داددم به خاطر خدا مرا ببخشيد مرا حلال نمايد از شما التماس دعا دارم.

و نريد آن لمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين

خدايا باز از تو مي خواهم كه مرا ببخشي و گناهانم را بريزي چون مي دانم كه خيلي گناه كردم گناهاني كه قابل ببخش نيست.

الهي العفو، الهي العفوا، الهي العفوا، العفوا، العفوا

و در پايان جمله اي كه فراموش كردم اين كه بر سر در خانه مان پرچم مشكي نزنيد بلكه پرچم خونين انقلاب اسلامي ايران را نصب نماييد.

خدايا صبر اجيل به تمام خانواده شهدا عنايت فرما

خدايا خداياتا انقلاب مهدي خميني را نگهدار

خدايا تمام مجروحين و معلولين را شفا عنايت بفرما

خدا يار و نگه دار همه شما

27/ 05/ 61

حسن پهلوان زاده

از همه شما كه در تشييع جنازه من شركت كرديد عذرخواهي مي كنم كه وقت عزيز شما را گرفتم و از شما تشكر مي كنم و همه شما را به خدا مي سپارم.


 خاطرات حسن پهلوان زاده

 خاطرات حسن پهلوان زاده

 آثار حسن پهلوان زاده

 آثار حسن پهلوان زاده

 آثار حسن پهلوان زاده

 آثار حسن پهلوان زاده

 آثار حسن پهلوان زاده

 آثار حسن پهلوان زاده

 آثار حسن پهلوان زاده

 آثار حسن پهلوان زاده

 آثار حسن پهلوان زاده

 آثار حسن پهلوان زاده

 آثار حسن پهلوان زاده

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع