گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

حسین بیگانه آرانی

جعفر

پاسدار

1344/02/10

1365/12/21

شلمچه

گلزار شهدای هلال بن علی (ع) آران

در ماه محرم الحرام سال 1386 برابر با سال 1344 هجري شمسي همزمان با ابراز احساسات مردم مسلمان در ايام سوگواري اباعبدالله الحسين ( u ) متولد شد و چون ايام ،ايام محرم و شهادت امام حسين بود نامش را حسين گذاردند.

او از كودكي مورد تربيت و تعليم خانواده قرار مي گيرد خانواده اش مشتاق به اهل بيت و آنچنان كه شايسته و بايسته هست او را از نظر روحي و جسمي پرورش مي دهد.بالاخره دوران طفوليت سپري مي شود. و حسين در دوران پاك دوستداشتني خردسالي به مرحله اي مي رسد كه علي رغم موقعيت اقتصادي خانواده اش كه در مضيقه بودند ولي وي را براي تكميل و فراگيري علم به مدرسه مي فرستند.مدرسة محل تحصيل ايشان دبستان شاه عباس سابق ( وثوق فعلي ) بود.حسين در كنار ديگر برادرانش هنگام تعطيلات كار مي كرد تا گوشه اي از هزينه تحصيل خود را فراهم سازد.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي و سرنگوني رژيم ستمشاهي در كلاس سوم راهنمايي مشغول تعليم بود كه حمله ناجوانمردانه ارتش بعث عراق به مرزهاي كشور اسلامي شروع شد زمزمه مقاومت و آمادگي براي مقابله با كفار بعثي آغاز شد.

حسين از ديرباز عاشق ايثار و خدمت بود بي پروا خود را مهياي رفتن به ديار عاشقان الله نمود تا اينكه اراده آهنين حسين وي را بر آن داشت كه شورو هيجان خاصي براي فراگيري آموزش نظامي با ديگر عزيزان بسيجي را در اصفهان آغاز نمايند.

پس از آموزش نظامي چون براي وي خستگي معنايي نداشت و هنوز گردو غبار آموزش نظامي بر چهره معصومانه اش بود كه كوله بار خويش را بسته و عازم جبهه نبرد حق عليه باطل( منطقه جنوب) شد.

حسين در عمليات محرم شركت كرد و در حين عمليات بطور سطحي مجروح شد و پس از مدت كوتاهي بعنوان نيروي ويژه بسيج مشغول خدمت شد و با نيت خالص فعاليت خويش را در بسيج سپاه كاشان شروع نمود. در طي يكسال و اندي كه در بسيج سپاه كاشان انجام وظيفه مي نمودند مدتي در مركز بسيج و چندماهي در پاسگاه بازرسي كاشان مشغول فعاليت بود.

آنچه براي دوستان و اطرافيان حائز اهميت است حسن خلق اوست كه زبانزد همه كساني است كه به نحوي با حسين برخورد داشته اند آنچنان كه برادران بسيجي كه همراه او بودند مي گويند خدمت و همراه بودند با حسين ما را خسته نمي كرد چرا كه وي انساني بود كه برخورد و صحبت با آن بسيار دلنشين بود.

حسين كه ابراز علاقه و احساساتش نسبت به خدمت به مردم و انقلاب مخصوصاً خدمت در بسيج به حد وسيعتري رسيده بود برآن شد كه خدمات ارزنده خود را در سپاه ادامه دهد و سرانجام جهت آموزش ويژه پاسداران به پادگان غدير اصفهان اعزام و مدت 3 ماه مشغول فراگيري آموزشهاي لازم شد كه بعد از پايان آموزش حسين لباس مقدس پاسداري را بر قامت رسايش پوشانيد و آنوقت است كه حسين به والده اش چنين مي گويد : مادر! اين لباس را پوشيده ام تا سرحد شهادت از اسلام و قرآن و ميهن اسلامي خود دفاع نمايم .

سپس به منطقه محروم كردستان اعزام شد و مدت 17 ماهي كه در آن منطقه بود مسئوليتهاي حفاظت دادگاه انقلاب سنندج و امام جمعه را عهده دار شده و مدتي هم در تبليغات سپاه خدمت كرد و عنوان رزمنده بودن را در كنار ديگر رزمندگان هم داشت و پس از آن به سپاه كاشان آمد.و در بسيج سپاه آران و بيدگل مشغول شد و در زمان فعاليت در سپاه آران به عنوان مسئول پايگاه چمران معرفي شد و پس از مدتي خدمت در آنجا دي ماه سال 1365 همراه سپاهيان محمد(ص) به جبهه جنوب اعزام شد كه به عنوان مسئول تعاون گردان فتح مشغول گرديد و با اصرار زياد مجوز ورود به عمليات را گرفت.حسين هميشه مي گفت مي خواهم شيهيد شوم ولي شهيد گمنام.سرانجام در عمليات كربلاي 5 در منطقه شلمچه در تاريخ 1365/12/21 ره صد ساله را يك شبه پيمود و به آرزوي ديرينه اش رسيد.


تعداد بازدید: 3780

گوهرهای ماندگار شهرستان آران و بیدگل

ایمیل مدیر سایت : info@gmab.ir

شماره تماس : 09121276916

طراحی و تولید: ایده پرداز طلوع